به گزارش سرویس بین الملل
خبرگزاری صداوسیما ؛ رای الیوم نوشت: سوریه با کمک روسیه قصد دارد از جنگ کلاسیک به جنگ چریکی تغییر روش دهد تا مناطق نفتی خود را از اشغال نیروهای آمریکایی آزاد کند.
عبدالباری عطوان سردبیر روزنامه اینترنتی رای الیوم در تازهترین یادداشت خود آورده است: بشار اسد رئیس جمهور سوریه در تمام شبکههای تلویزیونی روسیه تکاپوی رسانهای گستردهای با هدف ارسال پیامهای کاملا مطالعه شده به طرفهای درگیر در جنگ کنونی سوریه به ویژه آمریکا و ترکیه به راه انداخته است.
او بعد از گفت و گویی طولانی با شبکه انگلیسی زبان راشاتودی که در همه مناطق جهان به ویژه غرب پوشش گستردهای دارد در مدتی کمتر از یک هفته با تلویزیون روسی زبان راشا ۲۴ گفتگو کرد که بعد از ترجمه در شبکههای روسیاالیوم و اسپوتنیک عربی پخش شد.
وجه مشترک همه مراحل این تکاپو از نظر ما نفت و گاز و اقدام نیروهای آمریکایی به اشغال مناطق نفت خیز و میدانهای گازی شرق فرات و شمال شرق سوریه است. انتخاب رسانههای روسی به عنوان تریبون، نشانگر طرح رسمی روسیه و سوریه برای مقابله با این اشغالگری به طرق مختلف و در آینده نزدیک است. این امر به این معنی نیست که گفتگوهای تلویزیونی حاوی مسائل مهم دیگر مانند حضور نظامی ترکیه در شمال غرب سوریه نبود، اما به نظر میرسد مسئله اکنون بر سر اولویت هاست و نفت در اوج این اولویتها قرار دارد یا دست کم ما این گونه میفهمیم.
اسد در گفت و گوی نخست خود با شبکه انگلیسی زبان روسیاالیوم به شدت تلاش کرد راز مهمی را فاش کند و آن این که توطئه آمریکایی - عربی ضد سوریه در ابعاد امنیتی و نظامی وارد فاز اجرا شده است آن هم زمانی که دولت با کشیدن خط لوله انتقال نفت و گاز ایران از طریق خاک سوریه به دریای مدیترانه موافقت کرد که این امر به معنای عدم انحصار عبور صادرات نفتی ایران از طریق تنگه هرمز است، اما در اظهارات اخیر خود که مضمونش دیروز منتشر شد تلاش میکرد تاکید کند حکومتش درباره سرقت نفت سوریه توسط آمریکا رسما به شورای امنیت سازمان ملل متحد شکایت خواهد کرد هر چند میداند این شکایت در قفسهها باقی خواهد ماند و به آن رسیدگی نخواهد شد زیرا آمریکا سوریه را یک ”شبه کشور“ تحت حکومت گروهکها و براساس اصل زور توصیف میکند که این گروهکهای دزد بر سر سود و منافع با یکدیگر میجنگند.
آنچه این دیدگاه را مورد تاکید قرار میدهد این است که وقایع و اظهارات رسمی متعدد نشان میدهند نفت و گاز علت اصلی و واقعی حضور حدود ۸۰۰ نظامی آمریکایی برای اشغال میدانهای نفتی سوریه در شرق دیرالزور است و بهانه آنها برای این اقدام، جلوگیری از تسلط نیروهای داعش بر این ذخایر و استفاده از آن در جهت حمایت مالی از فعالیتهای تروریستی خودشان است. ترامپ بی شرمانه گفت: ”ما از نفت مراقبت میکنیم. نفت پیش ماست و جایش امن است. ما نیروهایمان را آنجا گذاشته ایم فقط در ازای نفت“.
سناتور لیندسی گراهام از سرشناسترین متحدان و دوستان او هم فاش کرد که با شرکتهای نفت آمریکایی رایزنی میکند تا آنها را به شرق فرات بفرستد تا زیرساختهای نفتی جدید برای کاوش و ایجاد پالایشگاههای نفت ایجاد کنند و کردها بتوانند نفت صادر کنند و پول بیشتری به دست بیاورند.
این اظهارات یعنی که دولت آمریکا در جهت اجرای طرحی برای جداسازی شرق فرات و ثروتهای نفتی و کشاورزی آن از کشور سوریه و سیطره و استفاده از آن به هر طریق ممکن میکوشد تا یک رژیم کردی جدایی طلب شبیه کردستان عراق در آن منطقه ایجاد شود.
اسد آشکارا از راهبرد جدید سوریه برای جنگ چریکی سخن گفت که مورد حمایت روسیه است. این جنگ در دو جبهه خواهد بود: نخست در شمال سوریه و علیه حضور نظامی ترکیه که آن را اشغالگری با هدف ایجاد تغییر بافت جمعیتی در برخی مناطق مرزی شمال سوریه با ترکیه دانست، زیرا اهالی سوریه عرب هستند و کردهای این مناطق وجود غریبهها را در سرزمینهای خود نخواهند پذیرفت. منظور از غریبهها گروههای مسلح موجود در ادلب و خانواده هایشان هستند که قرار است در چارچوب طرح ترکیه در این مناطق اسکان داده شوند. دوم در شرق فرات ضد نیروهای آمریکایی اشغالگر و متحدان آنها.
انتقال از جنگ متعارف -که ارتش سوریه اکنون در استانهای ادلب و حلب به آن مشغول است و با بازپس گیری این مناطق و بازگرداندن آنها به حاکمیت سوریه تکمیل خواهد شد- به جنگ چریکی تحولی است که ظرف ماهها و سالهای آینده در صحنه سوریه شاهد آن خواهیم بود. چنان که اسد در این گفتگو خاطرنشان کرد اشغالگری چه توسط آمریکا باشد یا ترکیه، مقاومت نظامی برای اخراج اشغالگر و پایان دادن به اشغالگری را ایجاد میکند.
مقامات سوری سه تجربه برای جنگ چریکی پیش رو دارند: نخست، تجربه حزب الله لبنان که موفق شد کمربند امنیتی در جنوب را آزاد و نیروهای اسرائیلی را به عقب نشینی بدون قید و شرط و یکجانبه وادار کند. دوم: تجربه مقاومت عراق که با ایجاد روند فرسایشی، نیروهای آمریکایی را خسته و به ترک عرصه به منظور کاهش خسارتها وادار کرد. سوم: تجربه طالبان در افغانستان که بیشتر اراضی افغانستان را آزاد و خسارتهای زیادی به نیروهای ناتو از جمله نیروهای آمریکایی که تعدادشان بیش از ۱۴ هزار سرباز بود وارد کرد. این جنگ برای خزانه آمریکا تا کنون بیش از یک تریلیون دلار هزینه داشته است.
سوریه به تجربه طالبان به رغم اهمیت آن نیازی ندارد، زیرا خود یکی از مهمترین طراحان و حامیان دو تجربه نخست در عراق و لبنان بود و تجربهای عمیق در این زمینه دارد. غیر از آن، تجربه نیروهای کلاسیک سوریه در مقابله ۹ ساله با گروههای مخالف و تروریستی مسلح که به دست آمریکا و کشورهای عربی آموزش دیده و مسلح شده بودند نیز هست.
اگر مرحله انتقال به جنگ چریکی صورت پذیرد روزهای پر استرسی در انتظار نیروهای ترک و آمریکایی در سوریه خواهد بود.