پخش زنده
امروز: -
مدیر مطالعات غرب آسیا و شمال آفریقای وزارت امور خارجه گفت: آمریکاییها به دنبال مذاکرهای هستند که یک طرف برنده باشد و طرف دیگر بازنده.
به گزارش خبرگزاری صدا و سیما، برنامه گفتگوی ویژه خبری با موضوع تجربه مذاکره با حضور آقایان فریدون عباسی، رئیس پیشین سازمان انرژی اتمی، مجتبی فردوسی پور مدیر مطالعات غرب آسیا و شمال آفریقای وزارت امور خارجه و سفیر سابق ایران در اردن، ابراهیم عزیزی رئیس کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس و غلام زاده کارشناس مسائل آمریکا برگزار شد.
سؤال: آمریکا روز گذشته وزیر نفت ایران، ۱۸ شرکت ایرانی و همینطور ۱۳ کشتی را در رابطه با بحث جابجایی نفت ایران تحریم کرده است. همزمان یک نشست سه جانبهای هم برگزار شد بین ایران و چین و روسیه که در این نشست هم لغو یک جانبه تحریمها را در بیانیهای به آن رسیدند. فکر میکنید این تحریمها و این اتفاقاتی که دارد میافتد در حالی که رئیس جمهور جدید امریکا مدام از مذاکره حرف میزند، با هم تناسبی دارد. فکر میکنم شما جزء پیشکسوتهای تحریم هستید؟
عباسی : بله اسفندماه سال ۸۵ بوده است.
سؤال: قبل از شما هم داشتیم که شخصیتها را تحریم کنند؟
عباسی: خیر اولین بار سال ۸۵ این اتفاق افتاد.
سؤال: آن زمان شما رئیس سازمان انرژی اتمی بودید؟عباسی: خیر من آن زمان استاد دانشگاه بودم، سال ۸۹ رئیس انرژی اتمی شدهام. ببینید یک روندی را امریکا شروع کرده است که با یک توپ و تشر و خبرسازی همراه است. یعنی راجع به خلیج مکزیک و کانادا صحبت می کند و گرفتن ایسلند و همینطور راجع به کوچاندن مردم فلسطین و غزه. یعنی یک جوسازی در دنیا شروع کرده است و بلافاصله هم یک عقب نشینی از آن دارد. در مورد ایران هم بیشتر یک تبلیغاتی را دارد انجام می دهد، درحالی که نامه می نویسد. چرا این کار را می کند، چون یک طوری می خواهد هم روی افکار عمومی داخلی ما تأثیر بگذارد که خودش را به عنوان حل کننده مشکل ایران و امریکا نشان بدهد و سردمداری را خودش داشته باشد، شخص ترامپ و نه حزب جمهوری خواه پشت سرش. بیشتر مطرح کردن شخصیت خودش است و بعد از یک طرف با ایجاد رعب می آید کار کند، از یک طرف معیشت مردم امریکا را سال ها است که سخت کرده است و نسبت به مسئولین کشور یک طور بی اعتمادی به وجود می آورد، انگار این سختی معیشت تقصیر مسئولین خودمان است.
از این فرصت میخواهد استفاده کند که نامه مذاکره را هم مطرح کند که خوشبختانه مقام معظم رهبری قبلاً نظرات شان را دادهاند، الان هم به صراحت مطرح کردند که مذاکره با این آدم به خصوص و بعد دولت آمریکا هیچ فایدهای برای ما نخواهد داشت و تحریم وزیر نفت و این مسئولین دیگر یا تجهیزات حمل و نقل دریایی یا قبلاً هم هوایی بوده است، اینها را هم الان مطرح میکند برای اینکه اگر مذاکرهای بخواهد صورت بگیرد، امتیازهای بیشتری بتوانند از ما بگیرند. وزیر نفت ما را میخواهند تحریم کنند، چه کارش میتوانند کنند، بعد از این سالها که نزدیک به ۱۸ یا ۱۹ سال است، چه تأثیری در وضعیت من ایجاد کرده است، من کار خودم را کردهام. وزیر نفت ما هم الحمدالله مطابق برنامه ریزیهایی که است، مشغول است، مطابق آن برنامه ریزیهایی که است. همین برنامه هفتم که مصوب شده است را اجرا کند، کافی است، هر تحریمی باشد تأثیری برای ما نخواهد داشت.
سؤال: ولی برای مردم نشانه است که ببینند دشمن ملت است که دارد وزیر نفت، نفتکش ها و شرکت های تجاری را دارد تحریم می کند.
عباسی: مردم دشمن خودشان را خوب می شناسند، شعار مرگ بر امریکا سال ها است که در کشور ما است. یعنی این مرگ بر ملت امریکا که نیست، مرگ بر سیاست گذاران، سیاستمداران آنجا است که مرتب یک اقدامات خصمانه ای را علیه کشور ما انجام می دهند و این هم استمرار دارد. تا زمانی که ما قدرت نداشته باشیم که بازدارنده باشد، آنها این اعمال خودشان را ادامه می دهند.
سؤال: آقای فردوسی پور، اینکه ترامپ و مقام هایی امریکایی از یک طرف در گفتار خودشان ادعا می کنند که می خواهیم گفتگو و مذاکره کنیم، صلح کنیم، نامه می فرستند و امثال اینها، اما در عمل مثل همین اتفاق اخیر که تحریم فشار حداکثری و امثال اینها دارد رخ می دهد. این رفتار دوگانه را شما چطور تحلیل می کنید؟
فردوسی پور: ظرف این ۴۶ سال و اندی که از پیروزی انقلاب اسلامی می گذرد، ما چهار عنصر را در رویکرد امریکا نسبت به جمهوری اسلامی ایران به طور عام آن در منطقه غرب آسیا شاهد هستیم. یعنی کل سیاست های ایالات متحده امریکا در بعد سیاست خارجی در این چهار عنصر خلاصه می شود. نکته حائز اهمیت اول این است که نوعی از رویکرد آشتی جویانه را براساس همان اصل فریبکاری که مقام معظم رهبری حتی در یکی از سخنرانی هایشان مقام معظم رهبری به سیاست های رایگان اشاره کردند یا حادثه مک فارلین برای آزادی گروگان های امریکایی در لبنان شاهد هستیم. رویکرد دوم توافق است، توافق در سال۲۰۱۵ اتفاق افتاد و آن اوباما بود که با استناد و استدلالی که در کنگره امریکا کرد گفت من تمام تلاش خودم را کردم، یک اینکه هسته ای ایران را نابود کنم، نشد، پیچ و مهره آن را می خواستم باز کنم، نشد، از طریق ارسال ویروس های الکترونیک و دیجیتال می خواستم سایت را فلج کنم، نشد.
نتیجه به اینجا ختم شد که من فقط راه کنترل و مدیریت هسته ای ایران را از طریق کارکرد دیپلماتیک نرم افزار باید دنبال کنم. بنابراین به سمت توافقی آمد که آن توافق به نام برجام شکل گرفت که به قول مقام معظم رهبری با خروج از ترامپ در سال ۲۰۱۸ یعنی در دوره اول معلوم شد که اینها همه اش یک بازی بیش نبوده است. براساس توافق بر معیار توافق دوجانبه قابل اعتماد پایبند نبودند و هیچ اعتباری نداشته است. با وجودی که ما رفتیم حتی شورای امنیت توافق گرفتیم در رابطه با تضمین برجام بود که دیدیم به راحتی ترامپ آن را پاره کرد و از آن خارج شد و هیچ اعتنایی به توافق شکل گرفته در رکن اقتدار ایالات متحده امریکا هیچ توجهی نکرد.
رویکرد سوم یا عنصر سوم مهار است که از آن تحت عنوان مهار دوگانه برای دو کشور ایران و عراق یاد می شود. رویکرد چهارم تغییر است که ما تغییری را در پوشش های غالب جنگ ۸ ساله می بینیم یا اتفاق واقعه طبس یا مثل کودتای ۲۸ مرداد که در طول تاریخ ایران از طریق دستکاری در حوزه جامعه مدنی ایران از طریق نوع اقدام های خرابکارانه ای که در وضعیت ایران انجام دادند امریکا، به دنبال این بودند که این تغییر را ایجاد کنند. لذا مذاکره یک اصل پذیرفته شده در عرف بین الملل است و یک تعریف قاعده مند دارد. اساساً مذاکره را بعنوان ابزار می شناسند، این ابزار ابزار رفع اختلافات بین دو طرف است. که این مذاکره براساس خلق ارزش های اجتماعی و اقتصادی شکل می گیرد. و اگر این اصول بر آن منطبق نباشد، مذاکره تلقی نمی شود، چون مذاکره دو وجه یا دو مؤلفه اساسی دارد، یا باید منطقی باشد یا باید احساسی باشد. شما در بعد منطقی قاعده مند است، اساساً دچار چالش و تنش نمی شوید، اگر مذاکره بر پایه احساسات باشد، دچار چالش می شوید.
احساسات کجا است، اینجایی است که مقام معظم رهبری می فرمایند این مذاکره مبتنی بر فریب است، یعنی یک احساساتی براساس آن شخصیت ترامپ شکل گرفته است، تیپولوژی ترامپ را اگر بررسی کنیم به این اصل پی می بریم که ایشان یک شخصیت خودشیفته و شخصیتی دارد که احساس می کند که شاه کلید صلح بین المللی در دستان او است. در رابطه وضعیت اوکراین و غزه و پرونده های مهم عرصه بین المللی، اختلافاتی در حوزه های تعرفه ای را نگاه کنید، یا مسئله پرونده هسته ای را، احساس می کند این را بعنوان یک ابتکار عمل در وضعیت تفکرات شخصی خودش می تواند بر وضعیت صلح و امنیت بین المللی این را اعمال کند. در غیر اینصورت مذاکره باید براساس دو قاعده شکل بگیرد. یا توزیعی شکل می گیرد یا براساس یکپارچه.
اگر توزیعی باشد، این قاعده اش براساس برد باخت است، یعنی چیزی که الان امریکایی ها به دنبال مذاکره آن هستند به استناد فرمایش حضرت آقا که آن مبنای اعتماد را در آن ندارد، توزیعی است، توزیعی به این معنا که یک طرف برنده است و یک طرف بازنده مذاکره است. قبل از ورود مذاکره اگر یکپارچه تلقی کنیم، این مذاکره مبتنی بر دو مؤلفه برنده برنده است که امریکایی ها به هیچ وجه قائل به چنین مذاکره ای در مقابل ایران نیستند و اساس اختلاف ایالات متحده امریکا ظرف این ۴۶ سال براساس آن چهار مؤلفه ای که عرض کردم، براساس رویکرد معاند و تضاد با جمهوری اسلامی ایران، با اصل حاکمیت اسلامی در ایران مخالف هستند و این اصلی نیست به بشود برای آن مذاکره کرد.
سؤال: آقای عباسی، آقای فردوسی پور اشاره کردند به موضوع فریب، حضرت آقا هم در سخنرانی دو روز پیش شان این موضوع را کاملاً تبیین کردند که هدف از مذاکره دقیقاً فریب افکار عمومی و تحمیل خواسته های ظالمانه شان است و اینکه می خواهند با این مذاکرات امتیازات بیشتری بگیرند. ترامپ یک ماه قبل خواسته و تمایل اش را برای توافق با ایران درخصوص مسائل غیر هسته ای اعلام کرده بود و گفته بود که اگر توافق پیدا کنیم، اسرائیل قسمت های هسته ای ایران را بمباران نمی کند، همچنین موضوعی را مطرح کرده بود. اگر ترامپ واقعاً به دنبال توافق با ایران است، چرا در دوره قبل برجام را پاره کرد و اصلاً ترامپ از مذاکره و توافق های جدیدی که دارد از آن نام می برد چه اهدافی دارد و اینکه اگر ما با ترامپ توافق کنیم واقعاً تحریم ها لغو می شود؟
عباسی: به این موضوع دقت کنید که مقام معظم رهبری در صحبت هایشان در فروردین سال ۹۲ به صراحت در مشهد مقدس اظهار کردند که من به مذاکره خوش بین نیستم. ولی چون جریانی در داخل به این موضوع پافشاری دارد که ما برویم با دنیا مذاکره کنیم، دنیا منظورشان امریکا و سه کشور اروپایی است که سال ها این روند ادامه داشته است. ایشان نظرشان را داده اند ولی اختیار هم داده شد که بروند و مذاکره کنند. نتیجه آن مذاکره چه شد، ما در پاییز سال ۹۲ منجر شد به اینکه تمام دستاوردهای کشور را از نظر علمی و فنی واگذار کنیم در حوزه هسته ای، آن زمان بود که اخبار داخلی هم خیلی پوشش داده شد که یک قهرمانی صورت گرفته است، یک دستاورد بزرگ است و تقریباً داخل کشور از اصل موضوع بی خبر نگه داشته شد. یعنی با یک تأخیری ترجمه آمد، یا یک تفاوتی که آن توافق که اسم آن اکشن پلن بود، این وارد کار شود و مطلع باشند.
حتی پاورقی آن توافقنامه که اصل موضوع بود، منتشر نشده بود. مثلاً من که یک نفری در این کشور اطلاعاتی دارم، باید از خارج آن اطلاعات را بگیرم و نه از داخل. یعنی تماس بگیرم، دیگران از آنجا برای ما بفرستند که نگاه کنیم ببینیم پاورقی چه اشکالی دارد. تقریباً آنجا تمام دستاوردهای غنی سازی، مسائل سوخت، رأکتور اراک همه اینها داده شد. قرار بود چه بگیریم.
سؤال : شما آن زمان سمتی داشتید؟
عباسی: نه مأموریت من تازه از انرژی اتمی تمام شده بود و استاد دانشگاه بودم ولی مسائل را دنبال می کردم. نکته اینجا بود که هرچه دستاورد بود و تلاش شده بود در ۲۰ سال در کشور، آنجا یک جا در یک جلسه داده شد، دو سال قبل از برجام که قرار شد ۴ میلیارد و ۲۰۰ میلیون دلار به ما بدهند، این را چطوری بدهند، یعنی اگر یک کارشناس شعبه ارزی بانک در شهرستان همراه تیم مذاکره کننده بود، واقعاً می گفت که ۴ و ۲ دهم میلیارد دلار را چطوری می شود به کشور آورد. این را به یک بانکی در آسیا سپردند، بعد آن بانک زمان دادن پول گفت من اگر پول شما را بدهم شما تحریم هستید و سهام من ارزش آن افت می کند، نمی توانم بدهم. به بانک سوئیسی میدهم که به شما بدهد، بانک سوئیسی در روز یک میلیون دلار بیشتر نمی توانست جابجا کند، یعنی حد بانک اش مثل بانک های بزرگ سوئیس نبود. یعنی یکسال می گذشت ۳۶۵ میلیون دلار می توانست به ما بدهد، در صورتی که باید این پول ۴ ماهه گرفته می شد. پس یک اشکالاتی در این تحریم ها و بعد در مذاکرات بر سر برداشتن تحریم ها برای خودمان است و اعتماد بیخودی که برخی از مسئولین کشور ما به غربی ها دارند. این همه آنها بدعهدی کردند، چرا ۲ سال بعد ما می رویم برجام را یک امضایی می دهیم یا قبول می کنیم، بعد بالاخره تحت فشارهایی در جامعه خودمان قرار می گیریم، مجبور می شویم اجرای برجام را به دولت اجازه بدهیم. چون دولت مستقر ما می خواهد این کار را بکند. چرا مکانیزه ماشه را آنجا گذاشته اند، مردم این را سؤال کنند که چرا اگر آنها بدعهدی کرده اند، تعهدشان را انجام نداده اند، ما محکوم می شویم. مکانیزم ماشه این است، یعنی ماشه این نیست که یک تیر در سر جامعه ایران شلیک کند، می گوید همه تحریم ها برمی گردد.
فرض کنید چرا ما باید همچنین چیزی امضاء کنیم و بپذیریم که این کار را کنیم، دستاوردهای خودمان را کنار بگذاریم و روی آن توافقنامه بیش از حد ممکن و ارزشی که آن دارد، تبلیغ کنیم. روی آن ایستادیم، مگر همان روپایی ها عمل کردند، دولت امریکا عمل کرد. ما به تعهدات خودمان همه عمل کردیم، ولی آنها تعهدات شان را عمل نکردند همیشه هم ما را تهدید می کنند. می گویند اگر بیشتر نپذیرید، ما مکانیزم ماشه را اعمال می کنیم. فکر می کنید الان مکانیزم ماشه اعمال نشده است، شده است، از سال ۹۸ اروپایی ها مکانیزم ماشه را اعمال کردند و نامه به آقای گورل دادند و از همان زمان فاز اول از سه مرحله مکانیزم ماشه را اجرا کردند. در جلسه هم نماینده ما حاضر بوده است در جلسه ای که قبل از جلسه وزرای خارجه مرحله دوم، جلسه با وزرای خارجه است. که این مکانیزم الان وجود دارد، ولی چرا عملی نشد، چرا تأخیر انداختند در آن، بخاطر اینکه برای آنها دستاوردی ندارد، فقط می خواهند جامعه ما را از نظر روانی تحت فشار بگذارند.
الان بازی عوض شده است، مثلاً تا الان دموکرات ها بودند به یک طریقی عمل می کردند، الان جمهوری خواه آمده است، مرد دیوانه آمده است، به او می گویند مرد دیوانه، همه اش هم می گویند قابل پیش بینی نیست، متأسفانه سیاستمداران ما هم همین را می گویند که این قابل پیش بینی نیست. چرا، چرا اصل نظام امریکا را ما درنظر نمی گیریم که آن بازی نظام امریکایی ها است. آن حاکمیت فکری که آنجا وجود دارد، امروز به نفع اش است که ترامپ نامی بیاید و بگویند که رفتار این قابل پیش بینی نیست. می شود اینطوری باشد، از جامعه ای که ۲۰۰ یا ۳۰۰ سال که ثبات جمهوری خواهی دارد در امریکا بگوییم اینها نمی توانند، حزب شان یک دیگر را بیاورند. همینطور که اوباما را آوردند برای ترمیم چهره شان در مقابل جهان اسلام.
اینها بازی های امریکایی ها است و خوشبختانه مسئولین کشور ما این بازی ها را متوجه هستند و راه علاج آن هم این است که ما در داخل انسجام داشته باشیم. متأسفانه در همین ایام که ترامپ دارد تهدید می کند و از آن طرف می گوید من نامه نوشته ام ولی محتوای نامه هنوز مشخص نیست، برخی شروع می کنند در جامعه ما کلید پخش کردن و دوباره دفاع از آن برجام و مسائلی که پیش آمده است.
آن را باید کنار بگذاریم و دیگر قبول کنیم که آن سیاست ها در مقابل غرب جواب نمی دهد و ما باید سیاست مقاومت و اقتدار را پیش بگیریم و مهمتر از همه اینکه سرمایه اجتماعی را بهاء بدهیم، سرمایه اجتماعی ما الان آسیب دیده است یعنی جایی که آسیب دیده مال این نیست که آمریکا موفق شده رسانهها موفق شدند، تحریمها اینجا اثرگذار بوده که معیشت مردم را سخت کرده و رسانهها چکار کردند رسانههای خارجی، حتی فارسیزبانهایی که توسط آمریکا و رژیم صهیونیستی هدایت می شوند اینها مشکلات معیشتی مردم را تقصیر مقامات کشور خودمان و دولتهای خودمان میاندازد انگار که اینها نمیتوانند جامعه را اداره کنند نه سخت بوده حالا از آن استفاده میکنند سرمایه اجتماعی را میگیرند که ما در مذاکره برویم آنهایی که میخواهند بیشتر به ما تحمیل کنند را بپذیریم این را باید دقت بکنیم که با انسجام داخلی میتوانیم جلوی پیش روی آنها را بگیریم.
سوال: برای همین است که رهبر انقلاب بیان میکنند با حالا تعابیر مختلف میگویند که چرا مذاکره نه، تجربه را بیان میکنند یعنی این درس گرفتن از تجربه را ایشان اخیراً به خصوص بارها در صحبتهایشان اشاره کردند؟
عباسی: بله شما دقت کنید که ما برجام را چطوری به دولت اجازه داد نظام مان اجرا بکند با بیست و هشت شرط، یعنی شورای عالی امنیت ملی نظرش را بدهد، مجلس نظرش را بدهد شرط هایشان را بگذارد بعد به دولت بگوید اجرا کن و آیا دولت وقت اینها را پذیرفت این شرطها را. پس ببینید رهبری هشدارهای لازم را در مواقع حساس دادند الان هم در همین هفتهای که گذشت دوبار که صحبت فرمودند به این نکات و بدعهدی آنها تجربه اشاره کردند الحمد الله این تجربه را انشاءالله مقامات فعلی و مذاکره کنندههای فعلی ما استفاده بکنند و هشدارهایی که رهبری در طول این سالها دادند را توجه بکنیم.
سوال: آقای فردوسی پور شما بفرمایید که واقعاً ترامپ دنبال لغو تحریمهاست، واقعاً دنبال مذاکره با ایران است یا مثل برخورد که باز زلنسکی داشت مذاکرهای که حالا عنوانش مذاکره بود با زلنسکی داشت فقط دنبال تحمیل خواستههای آمریکا به ایران حالا یا کشورهای دیگر است و در واقع یک خواستههای ظالمانهای که دارد تحمیل میکند و دنبال امتیازات بیشتر است؟
فردوسی پور: من همان طور که در پاسخ سؤال اول به جنابعالی، بینندگان محترم توضیح دادهام ترامپ به دنبال استفاده از عنصر یا مؤلفه سوم یعنی گزینه مهار است که مقام معظم رهبری هم در صحبت هایشان اشاره فرمودند گفتند مذاکره را برحسب فشار حداکثری دارد پیش میبرد و این خودش متبین این است که ترامپ به دنبال فریب است در پاسخ به سؤال جنابعالی بایستی عرض کنم ما بایستی وضعیت شخصیتی ترامپ را یه بررسی بکنیم یک بحث دوره اول یعنی بیست شونزده انتخابی مرحله اول ترامپ است که در آن مرحله ترامپ آن ساختاری را که ایجاد کرده بود توصیف گر سیاستهای او و یا پیش ذهنیتهای او در حوزه سیاست داخلی و سیاست خارجی را داشت مثل چهرههای افراطگرایانی بودند که طرف مشورت و مستشارهای ترامپ را تشکیل می دادند.
سوال: همانهایی که حضرت آقا احمقهای درجه یک نام برد؟
فردوسی پور: در این دوره ترامپ میخواهد خودش را به عنوان شخصیت کاریزماتیک حزب جمهوری مطرح بکند لذا شما میبینید چیدمانی که انجام میدهد کوتولههایی هستند که به تعبیر خودش از قد و قواره او به مراتب پایینترند یعنی میخواهد یک رویه مدیریت تحکمی را ایجاد بکند این نکته حائز اهمیت اول. نکته دوم که ترامپ دارای یک ابهام است شخصیتش برآمده از یک ابهام است یک ابهام، ابهام ذاتی است که نوع شخصیت او بر اساس اینکه یک چهره اقتصادی است اساساً چهرههای اقتصادی شاخص برای اینکه در وضعیت منافع اقتصادی خودشان دچار خسران و ضرر و زیان نشود یک چهره ابهامآمیزی را از خودشان بروز میدهند که ترامپ هم این ویژگی ذاتی را دارد، اما یک ابهام برتر از ابهام ذاتی در ترامپ مشخص است که او برآمده از حوزه ایدئولوژیک ذهنیت ترامپ است ترامپ در واقع براساس رویکرد جکسونیزم در ماهیت ایدئولوژی جکسونیزم این ابهام نهفته است و این ابهام منتقل میشود به حزب جمهوری و ترامپ از این آبشخور دارد تغذیه میکند.
سوال: یعنی این ابهام باعث ناشناخته بودن شخصیتش میشود؟
فردوسی پور: تقریبا میشود گفت کن ذات او پیدا نیست، لذا این که حضرت آقا میفرمایند یک طرح فریب است، با بیان مذاکره و اینکه من نامه نوشتم خطاب به ایران یا به مقامات و رهبران و سران ایران این را در مقابل افکار عمومی قرار میدهد که وانمود کند آمریکا به دنبال ایجاد صلح بینالمللی و آن کسی که معارض با صلح است در مقابل بند اساسی منشور شورای امنیت ملی سازمان ملل قرار میگیرد معارض با صلح و امنیت بین المللی است ایران است لذا شما میبینید روزهایی را اعلام کردند قبل از اینکه نامه به ایران برسد گفتند اینکه آمریکاییها یکی از مسائل منطقهای و حوزه مقاومت قرار میدهند. این اصلاً قابل پذیرش نیست ضمن اینکه شما در ابتدای برنامه تان اشاره کردید به اجلاس سه جانبه معاونین وزرای خارجه در پکن و این در رابطه با مسئله هستهای بود یعنی وقتی که این روند وجود دارد و این مذاکره قابل قبول و قابل پذیرش از دو عضو اساسی شورای امنیت حائز امتیاز و رای وتو برخوردار است چرا بایستی از طرف یک قدرتی این گونه برخورد شود نکته حائز اهمیت سوم این است که اساساً ترامپ بر اساس رویکردی که در تبلیغات انتخاباتی مرحله دوم که مرحله اولش هم مشخص بود دو سه تا شعار اساسی داد آمریکا اول او به دنبال این است که ثقل هزینههای ایالات متحده آمریکا را در بحرانهای بینالمللی منطقهای کاهش بدهد من تعبیر میکنم به بالنی که کیسههای شنش را بایستی جدا کند که سبک بشود برود بالا که به تپه یا ارتفاعات پیش رو برخورد نکند.
الان اتفاقی که افتاده این به استناد کلام مقام معظم رهبری است آقا فرمودند آمریکاییها ضعیف شدند و این ضعف را به ویژه در حوزه اقتصادی حضرت آقا مورد تاکید قرار دادند من میخواهم اینجا اشاره کنم به کلام ریچارد ولف که ایشان به عنوان یکی از اقتصاددانان برجسته ایالات متحده آمریکا عنوان میکند که ما بیش از سی و شش تریلیون دلار بدهی داریم در حوزه وضعیت اقتصاد داخلی ایالات متحده آمریکا که امروزه اساساً آمریکا بعد از قرن بیست یعنی ورود به قرن بیست و یک نمیتواند بدهیهای خودش را پاس بکند این اقتصاد مدیون به مراتب در سراشیبی سقوط است یعنی شما حوزههای تولید، حوزههای اشتغال زایی و حوزههای رشد و توسعه از اقتصاد آمریکا سلب شده وارد یک دوره بحران و رکود دارد میشود که این رکود را شیفت داده به سمت قدرتهای نوظهوری مثل هند مثل چین مثل برزیل در حوزههای آمریکای لاتین و در سراسر دنیا اگر شما دقت بکنید قدرتهایی نوظهوری هستند که اینها شدند، جذب سرمایههای خارجی و یا رشد و توسعه در حوزه اقتصاد بینالملل این قدرت و توان را از ایالات متحده گرفتند پس بنابراین آمریکا به لحاظ اقتصادی دارد میرود پایین ترامپ به این سمت دارد میرود که عطف توجهاش بیشتر حوزه داخلی است برای رفع مشکلات اقتصاد داخلی و حفظ هژمونی دلار و اقتصاد آمریکا به دنبال این است که ضمن اینکه زمینه جذب سرمایه بکند هزینههای خودش را از حوزههای بحرانهای منطقهای حل بکند یعنی تمام داده ترامپ به دنبال این است که نه اینکه بحرانها را حل بکند اساساً ما میگوییم ترامپ رویکردش حلالمسائلی بههیچوجه نیست فقط صورت مسئله را پاک میکند شما نسبت به مسئله قضیه فلسطین نگاه کنید نسبت به مسئله اوکراین نگاه کنید عطف توجه آمریکا به اوکراین جذب سرمایه از اوکراین است.
یعنی توافقنامه اوکراین را تحت فشار قرار می دهد که معادن فلزات اوکراین را بتواند بگیرد این کمک به اقتصاد داخلی است، تمام مسائلی که در عرصه بحرانهای منطقهای و بینالمللی در ذهن ترامپ میگذرد براساس شعار اول آمریکاست، درواقع این این بایستی با حوزه اقتصاد داخلی آمریکا و حفظ قدرت دلار که همین الان با چاپ دلار بیپشتوانه آمریکاییها نرخ تورم خودشان را دارند شیفت میدهند به کشورهای دیگر یا شیفت به سمت ارزهای دیجیتالی برای اینکه قدرت دلار را بتوانند با پشتوانه ارزهای دیجیتالی حفظش بکنند تمام ساختار در وضعیت جهانی به سمتی دارد میرود که به صورت خلاصه من به بینندگان عزیز عرض کنم ما داریم به سمت نظم نوین بینالمللی شیفت میکنیم دیگر وضعیت یعنی قطبی گرایی یا پسا قطبی گرایی مفهومی ندارد.
ما به سمت فراقطبی گرایی گرایش پیدا کرده ایم حکومتها، حاکمیتها دارند اقتدار خودشان را از دست میدهند ما به سمت حکمرانی داریم میرویم اگر این حکمرانی با عنوان مفروض ما قبول باشد در وضعیت آمریکا هم کارتلها و تیررس اینکه میبینید ایلان ماسک در واقع معیار اقتصاد یا وضعیت کوچک کردن دولت در اقتصاد آمریکا دارد میشود براساس همین رویکرد است ترامپ خودش نیست، عروسک خیمه شب بازی برای حفظ اقتدار آمریکا و هژمونی ایالات متحده آمریکاست که صرف وقت برای کاهش بحران یا پاک کردن بحران به دلیل اینکه هزینه آمریکا فروکش کند بیش از این چیز دیگری نیست.
سوال: آقای ابراهیم عزیزی رئیس کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس به صورت تلفنی با ما هستند آقای دکتر با توجه به اینکه ترامپ این روزها دائماً از مذاکره دم میزند میگوید که به ایران نامه داده و صحبتهایی از این قبیل که دارد انجام میدهد شما بفرمایید که حالا از این طرف هم خوب تحریمها و سیاستهای دوگانه را داریم میبینیم بامذاکره بالاخره مشکلات ما حل میشود یا نمیشود؟
عزیزی: موضوع بسیار خوبی را امشب به بحث گذاشتید تجربه مذاکره بدون شک همانطور که فرمایشات مهمانان عزیز را استفاده کردم، تجربه مذاکره با آمریکاییها در طول این سالها تجربه تلخی بوده چرا که پر بوده از نقض عهد و رفتارهای متناقض و فریبکارانه ما باید بپذیریم آمریکاییها در تمام این سالها رفتارهایی را با ملت بزرگ ایران داشتند که مملو از تناقض، فریب کاری و بد عهدی بوده و این تجربه تلخی است همان طوری که میهمانان عزیز اشاره کردند نکته بعدی نوع رویکرد آمریکاییها در حوزه دیپلماسی است جهان امروز که نمیپسندد به ویژه ملت بزرگ، غیور، شجاع و بصیر ایرانی و اسلامی دیپلماسی زور محور و رفتارهای زور محور و قلدرمآبانه آمریکاییها را آمریکاییها اساسا میخواهند مذاکره را ابزاری کنند برای فشار و برای تهدید و بدون شک ایران اسلامی با فشار و تهدید هرگز مذاکره را نمیپسند بلکه حق برابر، احترام برابر و برخورد از یک رویکردی که در شان ملت است را بارها تکرار کردهاند.
و نکته سوم که من باید خدمت شما و بینندگان عزیز عرض کنم این که آمریکاییها بیشتر نمایش مذاکره مد نظرشان است نه اصل مذاکره بیشتر ژست مذاکره میگیرند در طول این سالها هم همین طور بوده در برجام هم که اشاره کردهاند همکاران و میهمانان عزیز بیشتر ژست مذاکره گرفتند و اصلاً پایبند نبودند به مذاکره، رفتار متناقض آمریکایی هاست در مقام عمل و در مقام گفتوگو کاملاً نشان دهنده رفتار متناقض و اساسا برخوردار از رویکردهایی است که برگرفته از آن اندیشههای باطل شان است.
امروز هم آمدند با همان رویکرد قلدرمآبانه و دیپلماسی زور محور با پیش شرط سازی مذاکره دارند مطرح میکنند آمریکاییها با پیش شرطهای خودشان اساساً مسیر مذاکره را دارند محدود میکنند این نشان میدهد که آمریکاییها اهل مذاکره هم نیستند.مذاکره با پیششرط و فشار و تهدید هیچوقت نمیتواند راه به جایی ببرد بیشتر یک ماسک مذاکره است بیشتر یک نمایش مذاکره است بیشتر یک فریب افکار عمومی است که البته همانطور که رهبر معظم انقلاب فرمودند هرگز ما در این میدان، میدانی که فریب کاری درون است با رویکرد قلدرمآبانه است وارد نمیشویم البته جمهوری اسلامی ایران همیشه بر اساس منافع ملی عمل کرده رویکرد هم رهبر معظم انقلاب اسلامی، دولت، مجلس همه ارکان نظام اسلامی بر اساس منافع ملی بوده، اما این را هم باید طرفهای مقابل بپذیرند این پیششرط سازی مذاکره و رویکرد زور محور و قلدرمآبانه کشور هیچ وقت در ایران اسلامی راه به جایی نخواهد برد.
سوال: ارتباطی هم داریم با آقای غلام زاده کارشناس مسائل آمریکا آقای دکتر سلام بر شما خدا قوت در خصوص تجربه سایر کشورها از مذاکره با آمریکا بفرمایید به عنوان مثال ما الان این روزها خوب مذاکره با زلنسکی را دیدیم قبل از مذاکره با کره شمالی را دیدیم که این اتفاقات چیزی که تعبیر میشود این است که دنبال یک نمایش است و خوب نمونهاش را دیدیم دیگر برجام را پاره کرد با کره شمالی چه کرد و امثال اینها، شما در این خصوص کمی بیشتر توضیح بدهید؟
غلام زاده: اجازه بدهید من در پاسخ به سؤال شما اشاره کنم یک گزارشی که سال دو هزار یک از اندیشکدههای آمریکایی تهیه کرد که توی این گزارش سی تا از دیپلماتهای برجسته آمریکایی را جمع کردند و تعدادی از دیپلماتهای کشورهای دیگر که با تجربه مذاکره با آمریکاییها را داشتهاند و خلاصه جمع بندی این گزارش در خصوص رفتار مذاکراتی آمریکاییها بود.
سوال: یعنی چند سال پیش؟
غلام زاده: در این گزارش یک دهه بعد هم باز دوباره باز تولید میشود و نهایتا در قالب یک کتاب چاپ میشود اولین نکته در مورد این گزارش که عرض کردم هم تجربه مذاکره کنندگان آمریکایی، هم مذاکره کنندگان خارجی که با آمریکاییها پشت میز مذاکره نشستند اولین نکتهاش این است که رفتار مذاکراتی آمریکاییها در طول تاریخ و با تغییر دولتها و تغییر زمان تغییر چندانی نمیکند و از یک ثبات و پایداری نسبی برخوردار است و نکته مهمی که الان به کارمان میآید این است که اساسا آمریکاییها میز مذاکره را به عنوان محفلی برای تبادل نظر و رضایت جمعی نمیبیند.
فرصتی برای دیکته کردن اهداف و برنامههای خودشان میبینند من واژه را دارم بر اساس گزارش آمریکاییها خدمتتان عرض میکنم که آمریکاییها به طور مبنایی توی مذاکراتشان زورگویانه و عملگرا و خیلی صریح و نتیجه محور وارد میشوند و به دنبال این هستند که از از اول ماجرا دنبال دیکته کردن اهداف و منافع خودشان هستند و نکته جالب اینجاست که از آن این رویکرد وجود داشته که سعی میکند به طرف مقابل القا کنند که یک فرصت محدودی داری و این پنجره مذاکراتی ممکن است بسته شود و اگر شرایط آمریکا را قبول نکنی شکست میخورید و متضرر خواهید شد دقیقاً این القایی است که به مخاطب سعی میکنند انجام بدهند لذا اساساً آمریکاییها وقتی وارد مذاکره میشوند هدفی جز تسلیم کردن طرف مقابل خودشان ندارند.
یک نکته جالب دیگر توی این گزارش این است که تاکید میکند که آمریکاییها مهارت خوبی در گره زدن موضوعات به همدیگر دارند اگر شما بر موضوع الف با آنها مذاکره کنید موفقیت توی مذاکره را گره میزنند به موضوع ب و بعد به موضوع ج و الی آخر و مسائل را به همدیگر مرتبط میکنند تا امتیاز بیشتری با کشوری که دارند مذاکره میکنند بگیرند لذا این چیزی که ما الان داریم در مورد خودمان میبینیم و از آن پیشگیری میکنیم و ممانعت میکنیم یک تجربه چند دفعهای کشورهای مختلف است.
الان ما تجربه اوکراین و کره شمالی تجربههای به روز و نزدیکی هست که فرصت دیدنش را داریم ولی این تجربه تجربه چند دهه رفتار آمریکاییهاست که ما نهایتاً اگر چیزی هم بخواهیم نصیب مان شود بشود مثل کره شمالی که چیزی نصیبش نشد و صرفاً چند جلسه عکس و دست دادن را انجام دادند، چون آمریکا در آن برهه تنها هدفش این بود که کره را وادار کند پای میز مذاکره بیاید به نشانه شکست مواضع به اصطلاح اقامتش مقابل آمریکاییها؛ و به این هدف رسید در مقابل چه چیزی با کره شمالی داد هیچ این کلیت و الگوی ثابت است و الان فقط به آقای ترامپ یا جمهوری خواهها نیست این بحث در دوره اوباما هم همین بوده بایدن و کلینتون بود و همه این روسای جمهوری که میشناسیم اساسا این را دارند، چون اساسا ساختار فکری اینطور است که خودشان را به عنوان یک هژمونی هنوز تصور میکنند و نکته مهمتر که در مورد برجام هم رعایت نشده بود قابل ذکر است که تو ساختار قدرت آمریکا کنگره و مجلس سنا ناظر بر تفاهمات و معاهدات بینالمللی هستند اساسا این کنگره مخالف همکاریهای بین المللی و مخالف دیکته شدن قواعدبر اساس معاهدات یا سازمانهای بینالمللی است.
سوال: گزارشی که شما به آن استناد کردید که فرمودید برای سال دو هزار هست جوری هست که در دسترس دیگران هم قرار بگیرد بالاخره شاید از مسئولان مردم کسی خواست این را مطالعه کند؟
غلام زاده: بله این گزارش موجود است منتها کمی کار پژوهشی میخواهد که امسال انجام میشود و قابل ارائه است این گزارش و میشود با یک یک پژوهشی پیدا کرد، کتابش هم عرض کردم سال دو هزار و دوازده مدیر این اندیشکده آمریکایی صلح این کتاب را چاپ کرده و مفصل هم بهش پرداخته و مجدد هم به این موضوع به روزرسانی کرده یعنی دو هزار و دوازده و سالهای بعد هم مجدد این موضوع بررسی شده.
سوال: آقای عباسی شما سالها رئیس سازمان انرژی اتمی ایران بودید بفرمایید که وقتی که ترامپ دائم در مورد سلاح هستهای صحبت میکند نه فقط ترامپ سالهاست مقامات آمریکایی همه در این خصوص صحبت میکنند و ادعایشان این است که ما نمیگذاریم که ایران به سلاح هستهای دست پیدا کند واقعا این ادعا صادقانه است و اینکه اینجوری که ترامپ با مقامهای آمریکایی میگویند انگار که مثلاً مشکل آمریکا با ایران فقط سلاح هستهای است و نساختن سلاح هستهای رخ بدهد دیگر مشکل دیگهای با ما ندارند واقعاً این موضوع، فقط هستهای است و این موضوع هستهای ما اصلاً فقط بهانه است برای فشار، بیشتر تحریمهای بیشتر یا نه چیز دیگهای است این صحبتهایی که میشود؟
عباسی: دقت بفرمایند مردم عزیز که موقعی که انقلاب اسلامی صورت گرفت ما اصلا کسی صحبت از سلاح کشتار جمعی داشت توی کشورمان؟ یا بحثهای سوی مداخلهجویانه داشتیم و توی منطقه ما فعالیتی نداشتیم، چرا از همان ابتدا فرمولهای سرنگونی انقلابها و نهضتهای آزادی بخش را برای ما اجرا کردند یعنی اگر افرادی که آن زمان انقلاب سن و سال و بالای پانزده بیست سال داشتند متوجه هستند که ابتدا کودتاهای رسانهای صورت گرفت برای کشور و بعد کودتاهای نظامی مطرح شد ولی خوب رهبر کشور حرضت امام رضوانالله تعالی علیه این، جوری جامعه را هدایت میکرد و خدا هم کمک میکرد که ما فائق بیاییم بر آن مشکلات فرمول بعدی تحمیل جنگ بود کی آمادگی داشت کدام کشور برای حمله به ایران؟
رژیم صدام خوب استفاده شد ولی آنها اصلا فکر نمیکردند وقتی حمله بشود به ما گفته شود که اگر این جنگ بیست سال طول بکشد ما ایستادهایم، ما فرمولهای غربی برای سرنگونی نهضتهای آزادیبخش را به هم زدیم توی دنیا؛ و بعد از سؤالهای ما تبدیل به یک قدرت نوظهور جهانی شدیم ما وارد باشگاه موشکی شدیم وارد باشگاه فضایی شدیم ماهواره میفرستیم ما تو حوزه علمی پیشرفتهای خیلی زیادی داشتیم که مقام معظم رهبری اشاره فرمودند و گفتند رشدش کم شده باید بیشتر باشد خوب توی ابعاد مختلف ما نشان دادیم حتی دستگاه دیپلماسی ما که حالا یک جا با فرمولهای مرسوم دنیا میخواهد برود مذاکره کند فعالیتش بیشتر شد یک جا هم ما یک موضوع جدیدی را مطرح کردیم نظریه میدان رادر مقابل آن دیپلماسی مرسوم و عملاً ما غرب آسیا را جلوی تجزیه را گرفتیم یا به عبارتی ممکن است با توانی که داشتیم تا مدتی عقبش انداخیتم با موضوع مقاومت یعنی مقاومت را پشتیبانی کردیم مردم خودشان در منطقه بلند شدند و وقتی که یک کشوری از ما تقاضای کمک کرد ما کمک مستشاری به آن هم دادیم تا موقعی که آن کشور پا برجا بود رهبری اش و حکومتش.
سوال: و خودشان هم کمک میکردند؟
عباسی: بله خودشان کمک میخواستند و ما چیزی از دست ندادیم و الان میبینیم عدم حضور ایران به عنوان یک قدرت نوظهور باعث میشود که ناامنی توی منطقه به وجود بیاید که احتمالاً مردم آن منطقه بزودی به این موضوع توجه خواهند کرد که چه قدر اتحاد با ایران و همراهی با ایران در ثبات جامعه شان میتوانست کمک کند خوب بحث سلاح هم که مطرح میشود پس ببینید ابتدا بحث سلاح هستهای نبود وقتی پیشرفتهای علمی ما و توسعه دانشگاههای ما را متوجه شدند دیدن کار از آن چیزی که آنها میخواهند گذشته ما خودمان رو به زور به باشگاه فضایی تحمیل کردیم به باشگاه موشکی تحمیل کردیم ما که موشک اسکاد سیصد کیلومتری هم توی زمان جنگ نداشتیم آنها دریغ میکردند کشورهایی مثل لیبی و جاهای دیگر به ما نمیدادند.
سوال: ما مشکل سیمخاردار داشتیم؟
عباسی: بله آن هم که حالا شما خاطرتان هست یا شنیدید، یک مسئلهای هست به به نام داشتن لایسنس و نداشتن حتی توی ایام اخیر بعضی جاها ما را از توسعه صنعتی دور میکنند که ما لایسنس نداریم حتی توی صنعت هستهای ما با این پدیده نو یعنی آن چیزی که کی قبول میکند که این اشکال پیدا نکند تحت لیسانس کی باید این کار انجام بشود حتی نفوذ پدیده نفوذ در مسائل علمی فنی ما اینجا خودش را نشان میدهد که جلوی فناوری ما را با نداشتن آن مجوزهای لازم و تاییدیههای لازم بگیرند که ما همینجور که در زمان جنگ از این بحران عبور کردیم و نداشتیم اجازههایی را ولی ساختیم، سلاح ساختیم.
سؤال: چه سالی گفتید؟
عباسی : فکر می کنم اواخر سال ۹۱ بود.
سؤال: چند روز پیش هم این را حضرت آقا تکرار کردند؟عباسی: بله نظر آقا، آقا چون توان کشور را می شناسد، چون من اینجا توضیح می دهم، اگر لازم باشد، که اصلاً سلاح چه است و چرا ما از آن عبور کرده ایم، ما عبور کرده ایم نه اینکه نستوانستیم بسازیم. چون سلاح دو وجه دارد و آقا هم به بحث های علمی کشور تسلط دارد، می داند ما چه چیزهایی در دست مان داریم. وقتی ما فناوری خرج گود را داریم و می توانیم از آن استفاده کنیم، وقتی می توانیم سوخت جامد موشک درست کنیم بدون اینکه ترک و حباب در آن باشد و این فناوری ما است، این موشک های ما نقطه زن است، می رود عمل می کند. اگر غیر از این بود مسیر را درست پیدا نمی کرد. پس فناوری انفجاری را داریم یعنی می توانیم ماده را فشرده کنیم، این را داریم. اورانیوم غنی شده را هم داریم.
این را فقط ما یک نکته را دقت کنیم که پلوتنیوم نداریم، پلوتنیوم چرا نداریم، چون رأکتور ساخت خودمان را نداریم و در برجام پذیرفته ایم که هیچ وقت نداشته باشیم، رأکتور اراک، این هم جزء نکات منفی برجام است که پلوتنیوم که برای تولید انرژی لازم است ما خودمان خودمان را محروم کرده ایم و این رأکتور اراک این را به ما می داد و دشمنان اصرار عجیبی دارند که رأکتور اراک ۴۰ مگاواتی است آنجا ساخته نشود. پس وقتی ما مواد داریم، فناوری را هم داریم، یعنی از سلاح عبور کرده ایم. هر کس هم بخواهد بیاید بررسی کند، اینها وجود دارد، آژانس هم از این اطلاع دارد و چیز پنهانی نیست. پس ما کشور توانمندی هستیم ولی با اخلاق، دنبال سلاح کشتار جمعی نمی رویم و بهتر است آنها هم دست از تهدید جامعه ما بردارند.
سؤال: آقای فردوسی پور، الان بالاخره با این دولت فعلی امریکا مذاکره کنیم یا نکنیم، چه کنیم؟
فردوسی پور: طبیعتاً مذاکره راه به جایی نخواهد برد و می شود گفت از همین الان خروجی مذاکره مشخص است. چون ما براساس اصول و قواعد مذاکره هم اگر بخواهیم فکر کنیم که ورود به مذاکره به صلاح ما است یا نه. ما مهمترین جایگزین در مذاکره را باید برای آن چارچوب و راهکار داشته باشیم یا اینکه فرض کنید جستجو برای خروجی سازگار به دنبال آن باشیم. مشکلات مردم را در چارچوب مذاکره قرار ندهیم یا یک استراتژی تکاملی بر مذاکره باشد یا مذاکره براساس رویکردهای برنده برنده تبیین شود. براساس رویکرد ابزار اختلافی باشد، وقتی مذاکره براساس چارچوب های تهدید محور از طرف امریکا دارد مطرح می شود، طبیعتاً خروجی این مذاکره به هیچ وجه رویکرد خوشی نخواهد داشت و از همین الان مشخص است مذاکره نکرده، امریکا به دنبال منافع خاص خودش است. این مثل این می ماند که ما طلبی از کسی داریم وقتی با او تماس می گیریم می گوییم چرا طلب ما را نمی دهید، ما را تعلیق به زمان می کند.
این تعلیق به زمان، خود امریکایی ها در اصول چارچوب مذاکراتی شان با زلنسکی در غالب مسئله اوکراین اول مطالبه گری می کند. اولین اصل مذاکره این است که امریکایی ها بپذیرند، تحریم ها را بردارند، تمام مطالبات ما را از قبل از انقلاب که مدیون ملت و دولت ایران هستند، اینها را بازپرداخت کنند. بعد بیایند براساس یک چارچوب متعادل مبتنی بر احترام متقابل مذاکره را پایه ریزی کنیم و جلو برویم. وقتی امریکایی ها براساس دو ایده در جهان مخصوصاً بعد از فروپاشی اردوگاه شرق و نظام دوقطبی رویکرد خودشان را تغییر می دهند براساس انقلاب های مخملی که رویکرد لیبرالیست اقتصادی ایالات متحده امریکا، غرب و دموکراسی غربی، که امروز از دموکراسی هم خروج کرده اند. در واقع این یک نوع مذاکره تحکم بخش و تهدیدآمیز است که به هیچ وجه روی خوشی را از آن نمی شود استنباط کرد.