پخش زنده
امروز: -
دبیر علمی همایش «ما و غرب» با تاکید بر اینکه باید ذات مداخلهجوی غرب را بازشناسی کرد، گفت: بازخوانی ماهیت و رویکرد سلطه طلبانه غرب نسبت به ملتهای دیگر، مهمترین اهداف این همایش است.
به گزارش خبرگزاری صداوسیما، آقایان موسی حقانی دبیر علمی همایش «ما و غرب»، موسی نجفی رئیس پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی و عضو شورای سیاستگذاری همایش و محمد اسحاقی معاون آموزشی و پژوهشی دفتر حفظ و نشر آثار رهبر معظم انقلاب اسلامی با حضور در برنامه گفتگوی ویژه خبری به موضوع همایش «ما و غرب» در آراء و اندیشه رهبر انقلاب پرداختند و به پرسش ها در این باره پاسخ دادند. متن کامل این گفتگو به شرح زیر است:
مقدمه مجری: همایش «ما و غرب» در آراء اندیشه حضرت آیتاللهالعظمی خامنهای آبان ماه سال گذشته بود که فعالیت خودش را آغاز کرد و اختتامیه این همایش هم قرار است فردا نوزده آبان در سالن همایشهای صداوسیما جمهوری اسلامی ایران برگزار شود، اینکه این همایش چه اهدافی را دنبال میکند در چه بستری برگزار شده و مهمترین محورهای کلیدی این همایش به کدام هدفها و کدام مسیرها جهان و جامعه امروز را هدایت خواهند کرد موضوعاتی است که در گفتگوی ویژه خبری امشب به آن پاسخ خواهیم داد.
سوال: همایش که از آبان ماه کار خودش را آغاز کرد و فردا هم بهصورت رسمی مراسم و اختتامیه آن برگزار خواهد شد مهمترین اهداف برگزاری این همایش را به ما میگویید با این عنوان ما و غرب؟
حقانی: ما رونمایی از فراخوان همایش را آبان سال گذشته داشتیم چیزی حدود یک سال و نیم یعنی شش ماه قبل از آن بررسیها و گفتوگوها پیرامون برگزاری این همایش و یا به عبارت بهتر پویش علمی آغاز شد و از یک سال پیش به طور رسمی فعالیت این دبیر خانه همایش آغاز شده و اعلام شد، اینکه چه اهدافی را دنبال میکنیم مهمترین اهداف ما یکی آشنا کردن جامعه ایرانی و یا بازخوانی به اصطلاح ماهیت غرب و آن رویکرد سلطه طلبانه غرب است نسبت به ملتهای دیگر فقط ما نیستیم حالا خوشبختانه ما ایرانیها هیچ مستعمره نشدیم آسیب دیدیم از استعمار ولی مستمعره نشدیم ملتهای دیگر هستند در سراسر جهان که طعم مستقیم استعمار را چشیدند و این نمایش میخواهد هم به اهداف غرب و ماهیت غرب جدید بپردازد مخصوصاً از بعد سلطه طلبی و مداخله جویی که مقام معظم رهبری هم در سخنانشان در دوازده آبان امسال اشاره کردند به استکبار مداخله جو ما میخواهیم این ذات استکبار مداخله جو را براساس آراء و دیدگاههای مقام معظم رهبری تبیین کنیم.
سوال: چقدر ضرورت دارد که در این مقطع فعلی ما به این هدف برسیم؟
حقانی: هدف بعدی مان آشنا کردن جامعه ایرانی یا از تذکر این نکته که آنها از چه روشهایی استفاده میکنند برای اعمال سلطه این بخش دوم بود و هدف دوم بود، هدف سوم بحث بیداری اسلامی و جریان مقاومت است و اینکه ما و ملتهای دیگر چه مقاومتی در مقابله با سلطهطلبی و داشتیم و اینکه خوب چرا الان باید به این موضوع پرداخت و عریان شدن آن خوی استکباری امریکا و این جنایاتی که رژیم صهیونیستی مرتکب شدند و یک به اصطلاح خیزش جهانی علیه این به اصطلاح رویکرد باعث شد که این ضرورت از خیلی وقت پیش احساس میشد، ولی این که توی این مقطع مثلاً یک سال و نیم اخیر ما به این نتیجه رسیدیم که باید یک حرکت جدی در این زمینه انجام بدهیم علتش اوج گیری دخالتهای آنها، اوج گیری درگیریها مخصوصاً بعد از طوفان الاقصی است که این را ایجاب میکرد مخصوصا جامعه ما نسبت به این تکاپوها سلطه طلبانه یک مقداری به تامل و تفکر بیشتری بپردازد.
سوال: آقای دکتر نجفی عنوان این همایش ما و غرب در آراء و اندیشههای رهبر معظم انقلاب اسلامی ما و غرب در نگاه رهبری در اندیشههای مقام معظم رهبری چه جایگاهی دارد؟
نجفی: من یک مقدمهای به نظر میآید باید بگویم معمولاً در کشور خود ما مطالعه کم است و بیشتر عمل است اول از اینکه خوب این عمل باید بر اساس یک منطق و نظر باشد و از این جنبه به نظر من که این همایش میتواند یک خلاء را پر کند همهاش عملگرایی و حرف زدن که نمیشود باید ببینیم عمل براساس چه نظریههایی است برخی از اشخاص و محققین نظریهای دارند و نظریاتشان هیچوقت پیاده نمیشود گوشه کتابخانه خاک میخورد برخی از سیاسیون عمل دارند نظری ندارند اصلاً یعنی بحث علم و پشتوانه فکری ندارند رهبری عزیز ما الحمدالله هر دو بعد را دارند هم در بعد نظری یک آدم دانشمند و فرهیخته هستند و هم فرصت پیدا کردند که این نظر و پشتوانه فکری شان را به مرحله اجرا در بیاورند یعنی در یک رفت و برگشت بین ایشان یعنی ایشان هم اول یک محقق و نظریهپرداز بودهاند و از کتابهایی هم که ایشان در دهه پنجاه نوشتند که الان چاپ شده مثل هم رزمان حسین یا همین کتاب معروف انسان دویست و پنجاه ساله که نظریه است دیگر، مشخص است که ایشان یک دست بالایی هم در تاریخ دارند هم در سیاست وقتی وارد سیاست شدند ایشان از همون اول یک سر و گردن به نظر میآمد از سایر مسئولین بالاترند خوب این تبیین این دیدگاهها مخصوصاً نسبت به غرب بسیار مهم است و این همایش برای این است که هم این را به مردم نشان بدهد هم به نظر من به خیلی از نیروهای حزباللهی که معمولاً خود آقا همیشه گلهمندند چرا مطالعه نمیکنید چرا تاریخ نمیخوانید و هم به شاید مخالفینی که با نظریات ایشان خوب آشنا نیستند و انتقاد میکنند و همین امروز دوقطبیهای کاذبی ایجاد میکنند که متاسفانه بعضی از این دوقطبیها به نفع غرب تمام میشود متوجه نمیشوند تبیین این دیدگاهها میتواند خیلی امروز برای ما مهم باشد و برای هر سه گروه یعنی همه نخبگان از موافقین و یا مخالفین و هم برای توده مردم این دیدگاهها به نظرم امروز خیلی اولاً، چون که این دیدگاهها براساس یک منطق و مبانی عمیق است به هرحال بتوانیم ما این مبانی را هرچه بتوانیم اینها را تبیین کنیم برای جامعه ارزشمند است.
سوال: و اگر بخواهیم در یک جمله بگوییم، چون میخواهم راجع به آن بیشتر با حضرتعالی صحبت کنم که یک فلش به سمت یک دستاورد مهم این همایش میروه به کدام سمت برای ایران عزیزمان خواهد رفت؟
نجفی: به این سمت که به هرحال بعد از چهل و پنج سال از انقلاب گذشته یکی از ابعاد مهم انقلاب که بعد ضد سلطه است همپای بعد دیگر انقلاب که تمدن اسلامی است جلو نرفته و میطلبد که این دو بال انقلاب یعنی بال ضدسلطه و بال تمدنی و ایجابی یک مقدار باهم توازن داشته باشد.
سوال: آقای دکتر اسحاقی نظریه نظام سلطه و استکبار از سوی رهبر معظم انقلاب اسلامی برگردیم به اینکه بر اساس کدام مبانی قرآنی بیان شده؟
اسحاقی: به طور کلی میشود گفت که مجموعه منظومه فکری رهبر معظم انقلاب بر پایه معارف وحیانی و قرآنی است این مواضع، بیانات دیدگاهها، چه در عرصه نظری و چه در عرصه عملی در مواجهه با دیگران به گونهای است که برگرفته از معارف قرآنی، تعالیم اهل بیت علیهمالسلام و همچنین تجربه زیستهای که در طول تاریخ زندگی داشتند از این جهت اگر نگاه بکنیم سؤال شما بحث نظام سلطه و استکبار کلمه استکبار واژه قرآنی است و رهبری معظم انقلاب به عنوان یک قرآن شناس که با قرآن آشنا است و باور به هدایت و رهبری قرآن دارند بنابراین در استخراج و استنباط از قرآن شریف برای مسائل روز تلاش زیادی داشتند و همه اینها را هم به مردم معرفی میکردند واژه استکبار در قرآن به کرات به کار رفته و برای جایی به کار میرود که انسان و یا یک نظام سیاسی در مقابله با تعالیم الهی بخواهد خودبرتربینی داشته باشیم این خود برتربینی کبر یک رذیله اخلاقی ست ولی وقتی که بحث سیاسی و جامعه پیدا میشود آن وقت از بعد فردی بیرون میآید و بعد جمعی پیدا میکند انسان مستکبر داریم که خوب آثار و پیامدهای آن برای دیگران خیلی کم است یعنی خیلی گسترده نیست ولی وقتی که تبدیل به یک نظام سیاسی میشود و یک نظام سیاسی که دارای قدرت باشد این خودخواهی و برتری جویی و اینکه دیگران را به هیچ حساب کند این باعث خطرات و آسیبهای فراوان نسبت به انسانیت و مجموعه اونها میشود در قرآن شریف نسبت به بحث کبر و استکبار و مستکبر به شدت برخورد شده است به خاطر اینکه پیامدهای منفی برای دیگران دارد زندگی اونها را آسیب میزند هلاکت هر سه نسل رو به دنبال دارد اون چیزی که شما الان نگاه میکنید.
نظام استکباری یعنی مجموعهای از روشها، راهبردها، ابزارها و مجموعهای از کشورها در این عرصه در ذیل استکبار قرار میگیرند در حقیقت میشود گفت که اگر در گذشته ما کشورهای استعماری داشتیم و یک کشور استعمار میکردند یک کشور را کشوری دیگر و یا دو تا چند تا ولی الان ما با نظام سلطه و نظام استکباری مواجه هستیم که در مجموعه کسانی که تلاش دارند نسبت به دیگران ظلم و تعدی داشته باشند برتریجویی داشته باشند از یک طرف و اجازه ندهند دیگران هویت مستقلی داشته باشند از این جهت جزو سنتهای الهی است که اگر ما سنت الهی را کشف کنیم میتوانیم براساس راهنمای قرآنی در مقابله با آنها هم بایستیم بنابراین نظام سلطه ریشه آن در قرآن است و بر اساس تعال وحیانی و همچنین تجربه زیستی رهبری معظم انقلاب دارند و ماهیت غرب و کشورهای غربی البته اینجا غرب جغرافیایی فقط نیست غرب اندیشهای است مجموعهای از عوامل، علل و همچنین دستگاهها، نهادها سازمانهای بینالمللی همه اونها به عنوان یک ابزاری برای سلطه بر دیگران قرار میگیرند و از این جهت ملتهای دیگر را تهدید میکنند به تحمیق وامیدارند، تطمیع میکنند و تخریب ملتها و نهایتاً به تسلیم بکشند همه این مجموعه خروجی استکبار و نظام استکباری است و از این جهت رهبری معظم انقلاب از قرآن شریف این واژه را که وام گرفتند منطبق بر مسائل روز ما و نه تنها مسئله روز کشور ما بلکه جهان معاصر هم است.
سوال: آقای دکتر حقانی همایشی برگزار میکنید چقدر کمک میکند به مای جوان برای اینکه یک شناخت درستی از ما و غرب داشته باشیم؟
حقانی: من یه نکتهای را در تکمیل فرمایشات آقای دکتر اسحاقی عرض کنم یکی اصولی که بر رفتار مرجعیت شیعه حاکم است در این هزار سال تاریخ مرجعیت شیعه، برگرفته از قرآن است غیر از اون بحث استکبارستیزی و در تکمیل آن یک قاعدهای است به نام قاعده نفی سبیل که برگرفته از آیات قرآن لن یجعل الله للکافرین علی المؤمنین سبیلاً خداوند دوست ندارد کفار بر مؤمنین مسلط شوند از این ما هم به اصطلاح اون تحرکات و اون اقدامات ضد سلطه را میتوانیم به اصطلاح نتیجه بگیریم و استنتاج بکنیم و هم استقلال را یعنی خداوند دوست ندارد مؤمنین به زیر سلطه کفار باشند و این یکی از پیامهای اصلی این همایش ایران مستقل و قوی است ایران مستقل و قوی در به اصطلاح تقابل با سلطه، اما اینکه چطور میشود جوانان بیشتر با این سابقه این سابقه تاریخی مخصوصا سابقه تاریخ دویست و بیست ساله گذشته ما با غرب آشنا شوند خوب بخشیش در گروه مطالعه است بخشیش در گروه شاهد یک بازنگری در کتب درسی ماست کتب درسی مدارس ما در کتب درسی مدارس ما آنچنان که باید و شاید و به این بحث سلطه طلبی و غارتگری استعمار اشاره نمیشود.
سوال: پس از نگاه شما جوان امروز هنوز به معنای کامل و یا درک صحیحی از ما و غرب نرسیده درسته؟
حقانی: بله، همینطوره و عرض کردم لازمهاش این است که هم در آموزش ما یک اهتمام جدی داشته باشیم کما اینکه سلطهگران این را دارند، ببینید من یه خاطرهای را از یکی از عزیزانی که در تدوین کتب درسی تاریخ ما بود عرض بکنم در سال دهم یکی از عکسهایی که روی جلد کتاب تاریخ ما است عکس ناپلئون است بعد قرار شد این تاریخ عوض بشود از جمله بنده و آقای دکتر نجفی یک دوره تاریخ معاصر برای مدارس هم نوشتیم و قرار شد عوض شود و ما جلد را هم تغییر دادیم بیشتر آمدیم نمادهای مقاومت را در مقابل سلطهگران آوردیم سفارت فرانسه با به اصطلاح مسئولین تدوین کتب درسی تماس گرفته بود البته یک وعدههایی هم داده بود سفر به فرانسه و نمیدانم دوهفته گردش در فرانسه و اینها که این عکس را حذف نکنید ببینید چقدر حساسیت است.
سوال: یعنی اینکه دشمن هر کاری میکند برای اینکه ما آن خوراکی که لازم است به نسل جوان را ندهیم؟
حقانی: بله.
سوال: ما چقدر تلاش کردیم برای این موضوع در طول سالهای مختلف؟
حقانی: جریان تاریخنگاری انقلاب اسلامی که بعد از انقلاب خوشبختانه کار خودش رو آغاز کرد به طور جدی آثار خوبی را تهیه کرده و تدوین شده و تعریف شده خوب این آثار باید به شکلهای مختلف در اختیار جوانان قرار بگیرد خود صداوسیما به نظرم این وظیفه جدی دارد شما تکاپوهای صداوسیما در دهه شصت و بخشی از دهه هفتاد را با بعد از اون مقایسه کنید واقعاً ما یک افت جدی داریم از جهت طرح مباحث تاریخی خوب الان که دیگر اصلاً باید از روشهای دیگر هم استفاده کردم، من خودم تجربه تدریس دارم برای دانشآموزان توی اونجا بیشتر از اینکه بخوام حرف بزنم بخواهم کتاب را بخوانم تلاش کردم از نرم افزارهای تاریخی استفاده بکنم از عکس و سند استفاده بکنم یک مقدار تاریخ را ملموس بکنیم برای اینها، خیلی از کشورها برای اینکه تاریخ خودشان را جا بیندازند تاکید دارند روی موزه بردن دانشآموزان به موزه چیزی که در آموزش و پرورش ما به ندرت دیده میشود مگر معلمی و مدیری به این نتیجه برسد که مثلاً دانشآموزهایش را ببرد شما اگر روسیه بروید صفهای طویل میبینید از دانشآموزان حتی مثلاً ابتدایی یعنی هفت سال هشت سال از تقریباً هزار کیلومتر هزار دویست کیلومتر اینها را با قطار میبرند سنپترزبورگ موزه و اینها، تاریخ شان را میگوید، ما از ابزارهایی هم که داریم استفاده میکنیم به خوبی که بتوانیم جوان ایرانی را آشنا بکنیم جوانی که یعنی جامعهای که شصت میلیون نفرش انقلاب اسلامی را ندیده است، حتی بخشی از بخش عمدهای از اینها دفاع مقدس را ندیدند خوب این باید به نظر من یک تلاش گستردهای صورت بگیرد و به حمایت گستردهای برای نشر اطلاعات تاریخی.
سوال: آقای دکتر نجفی یک جایی از ابتدا صحبتتان اشاره کردید که ما خلا داریم خلاء مطالعه داریم هنوز نرفتیم به سمت اینکه در بخشهای مختلف در لایههای مختلف کشورمان نرفتیم سراغ اینکه مطالعه بخشی از ضرورت زندگیمان شود الان برگردیم به این موضوع ما یک موضوع بسیار مهم داریم آقای دکتر اسحاقی ما غرب که غرب تلاش بسیار زیادی میکند برنامهریزیهای متفاوتی دارد سناریوهای این بسیار دقیق و حسابشدهای برای تاثیرگذاری میچیند ما اندوختههایی داریم یک پیشینه تاریخی بسیار غنی و قوی هم داریم و الان اشاره کردید به برکت وجوده رهبر معظم انقلاب اسلامی چطور کار کنیم که جوان امروز ما ما و غرب را به درستی بشناسند.
نجفی: آقای دکتر حقانی مثالی زدند من هم از سفارت پرتغال بگویم جزیره هرمز قلعهای از قلعه پرتغالیها که نشان همان استعمار پرتغالیها است دوره صفویه که هنوز بقایای این است و یک توپی هم است اونجا که مشرف است بته تنگه هرمز این جزو روستاهای این است که اون دوره استعمار فرانسه و اسپانیا بوده، خوب میدانید بعد از اسپانیا و پرتغال انگلیس و فرانسه استعمارگر اصلی شدند این زمانی که یک دهه قبل با آقای دکتر افغانی ما رفته بودیم جزیره هرمز خود استاندار همان منطقه هرمزگان میگفتند که پرتغالیها گفتند ما حاضریم بیاییم خرج کنیم و این قلعه را دوباره بازسازی کنیم و اجازه بدهید به ما که ... در صورتی که نماد استعمار اونهاست ولی از این طرف هم نماد مقاومت ماست یعنی ببینید چقدر حواسشون است که چیزی که مال چهارصد پانصد سال قبل است ازش نمیگذرند میخواهند بگویند که ما دنیا را گرفتیم و کار خوبی که شهرداری ما کرد همین دو شب پیش برای اون شاپور و والرین خوب انصافاً کار بزرگی بود یعنی اینکه یک صحنه تاریخی که برجسته است دقیقاً کاری که خود غربیها میکنند در دوی ماراتن.
سوال: عنوانش این بود فکر میکنم دوباره در مقابل ایران زانو میزنند؟
نجفی: از رهبری گرفتند این حرف را یعنی بازخوردی از حرف رهبری که اینها دوباره جلوی ایران زانو بزنند واقعیتش این است که غرب خودش را مرکز میداند یعنی از دو قرن قبل به این طرف یعنی بعد از ترکمنچای و بقیه دنیا را پیرامون خودش میداناد این برمیگردد ریشه اش به قرارداد وستفالی در سال هزار و ششصد و چهل و هشت که اینها یک نظمی برای جهان پیشبینی کردهاند که همیشه هژمونی و سروری مال خودشان باشد انقلاب اسلامی این را شکسته یعنی این شکستن این و خرد شدن این مرکز پیرامون در انقلاب اسلامی است و هرچه که انقلاب اسلامی رشد میکندو اون شعار نه شرقی نه غربی که اول انقلاب ما میدادیم الان رسیده به یک بستی، تفصیلیتر این باعث شده سایر ملتها این را بپذیرند که انگار میشود جلوی دنیای غرب ایستاد مخصوصاً که ما امروز ما نیاز داریم غرب را به طور با روایت ایرانی اسلامی خودمان بشناسیم چرا؟ به خاطر اینکه الان خوب مارکسیست که از بین رفته و تفکرات پستمدرن اینها به ما مربوط نیست یعنی مربوط به خود دنیای غرب است پس از کلیت غرب را چطور باید بشناسیم آیا غرب فقط تکنیک است فقط پیشرفت است یا نه در کنار تکنیک و پیشرفت دو بعد دیگر هم دارد یکی اخلاقی و یکی سلطهگری، جوانان ما که میگویید چرا این طور شدند و چرا بیشتر آن بعد پیشرفت ظاهری را میبیند، اما اگر یک مقدار عمیقتر باشند یکی از بزرگان گفته بود این یکی راهش این است که ما در غرب و غرب مستاجر نباشیم آنها که در غرب مستاجراند فقط آن زیباییهای اولیه را میبینند ولی اونهایی که مقیم میشوند اون دو بعد بدترش را هم کم کم متوجه میشوند.
سؤال: آقای اسحاقی، آقای حقانی اشاره کردند به یکی از پیامهای این همایش که ایران مستقل و قوی است، اگر ما این را سرفصل قرار دهیم، از چه راههایی میتوانیم به آن دست پیدا کنیم برای این که این عنوان را ما الان در حوزههای مختلف ما الان به عینیت میبینیم؛ این استقلال و قدرت را میبینیم، حفظ و تقویت کنیم و استمرار ببخشیم؟
اسحاقی: میخواستم این سؤال دوم را به سؤال اولی که داشتید مرتبط کنم؛ استکبار، مستکبر و نظام سلطه میخواهد در همه چیز دیگران وابسته به خودش باشند؛ در فرهنگشان، عاداتشان، لباسشان، موسیقی، غذا و همه اینها میشود سبک زندگی، چون با سبک زندگی است که میتواند اهداف خود را پیش ببرد، بنابراین اجازه نمیدهد دیگران مستقل باشند و مستقلی هم باشند که قدرتمند هم باشند، یعنی بتوانند جلوی سیاستها و برنامه آنها بایستند یا حداقل آن را نپذیرند، این موارد را تحمل نمیکند، بنابراین ما وقتی میگوییم ما و غرب، در حقیقت غرب در مقابل همه کشورها ازجمله ایران؛ ایرانی که میخواهد مستقل شود و روی پای خود بایستد، استقلال یک امر فطری و عقلی است، بر اساس رهنمودهای دینی و قرآنی هم است؛ انسان باید مستقل باشد. در نظامهای تربیتی این را واقعاً یک ارزش تعالی فردی هم میگویند. اگر یک ملتی به رشد رسیده باشد و رشید باشد، میخواهد مستقل باشد و روی پای خود بایستد، در همه زمینهها مقتدر باشد و اقتدار داشته باشد؛ روشهای آن چگونه است؟ روشهای استقلال؛ اول باور این که استقلال یک امر ضروری برای فرد و ملتهاست و شدنی هم است. تجربه جمهوری اسلامی ایران در انقلاب اسلامی؛ تجربه موفق استقلالخواهی و پایداری بر آن است. ما الان در زمینههای مختلفی دارای استقلال و برای تصمیمگیریها روی پای خود میایستیم؛ بنابراین غرب نمیخواهد یک الگوی مستقل مقتدری که روی شعارهای خود ایمان دارد و میایستد، ببیند، بنابراین تلاش میکند با شیوههای مختلف، راه انداختن انواع جنگها؛ جنگهای ترکیبی بتواند این الگوی موفقی که انقلاب اسلامی ایران بعد از ۴۵ سال الان نمونهها و نتایج آن را در گوشه و کنار جهان میتوانید ببینید که استقلالخواهی برای جوانان اروپایی و آمریکایی هم میبینید و به همین خاطر است که رهبری معظم انقلاب سه نامه به جوانان اروپایی و آمریکایی مینویسند و آنها را مورد خطاب قرار میدهد و توجه میدهد به فطرت خودشان، توجه میدهد به این که به مبانی قرآنی توجه کنند؛ این باعث میشود که موضوع استقلال که یک امر ذاتی، فطری و مورد مطالبه و پسند همه ملتها است، به مرور این اتفاق بیفتد.
ما الان بعد از جنگ جهانی دوم، یا جنگ اروپاییهای دوم که بر همه ملتها تحمیل کردند، مواجه هستیم که از چند تک قطبی رسیده به چندقطبی، قدرتهای جدید و نوظهور به قول خودشان سر برآوردهاند ه اینها تا دیروز جرأت اعلام استقلال حتی در مباحث اقتصادی یا در مورد پول خودشان هم نداشتند. الان در مقابل آن نظام سلطه و قدرت با خشونت عیان، آشکار و بدون مرز که نسبت به ملتهای دیگر و دولتهای مستقل روا میدارد و اعمال میکند، میایستند. یک تجربه موفق است و منتقل هم شده، در حقیقت آن سمت درست تاریخی که رهبر معظم انقلاب به جوانان آمریکایی و اروپایی نقل میکنند که شما در جهت درست تاریخ قرار گرفتید، این شعار اول انقلاب اسلامی در سال ۵۷ نه بلکه در مبدأ انقلاب اسلامی که سال ۴۲ است، همین بیان شده است که در مقابل نظام سلطه بایستید، از مظلوم دفاع کنید، نسبت به هویت خودتان حساسیت داشته باشید، اگر هویت یک شخص یا ملت گرفته شود، آن وقت این ملت دربست تسلیم آن نظام سلطه و استکبار خواهد شد. این که استقلال شدنی است و استقلال چیست؟ فهم درست آن این است که شناخت کافی را به دیگران و به ویژه جوانان بگوییم، آن تحریف و انحرافی که در مفهوم استقلال است که در بیانات رهبر معظم انقلاب هم گفته میشود. استقلال به معنای این نیست که ما دور خودمان حصار بکشیم، استقلال به این معناست که ما روی پای خود بایستیم، ضمن این که با دیگران هم ارتباط داریم، درونگرایی، درونزایی و برونگرا است؛ این مفهوم صحیح استقلال است و میشود کشورهای مختلف در موضوع استقلال، این را به پیش ببرند. ما الان در پیشرفتهایی که در حوزه علم و فناوری و فناوریهای نوظهور داریم، حداقل در ۲۰ فناوری نوظهور یا هایتک؛ ما جزو ۲۰ کشور اول هستیم، در بعضی از آنها جزو سه کشور اول هستیم، فقط صنایع موشکی و نظامی نیست، در پزشکی، مسائل کشاورزی، سدسازی و رشتههای مختلف این را داریم، ملت ایران روی پای خود ایستاده و توانسته این کار را انجام دهد؛ بنابراین اگر بخواهید مستقل باشید، باید قوی باشید، پیام این همایش هم همین است که استقلال و اقتدار در کنار هم موجب میشود که یک ملت بلند شود، سرافراز شود و افتخار کند به مسیر خودش و در راهی که قرار گرفته و صادقانه هم به پیش میرود و منطقی و عقلانی هم است. تسلیم یک امر غیرمنطقی و غیرعقلانی است.
نجفی: برای نمونه تاریخی در مورد سؤالی که از آقای اسحاقی پرسیدید، ما وقتی نمونههای تاریخی را نگاه میکنیم، این را دقت کنید؛ سلطه و استقلال مثل دو کفه ترازو هستند، هر چه استقلال قویتر شود، سلطه ضعیفتر میشود. ما در دوره صفویه، چون یک نظام مدنی نیرومند داشتیم، اینها جرأت نمیکردند به ما تحکم داشته باشند، برای همین هم توانستیم استعمارگری مثل پرتغالیها را از جزیره هرمز بیرون کنیم، انگلیسیها هم نتوانستند آنجا جای پای خود را تا سالها محکم کنند، ولی وقتی این نظام مدنی سقوط کرد، یعنی در دوره قاجاریه با این که قاجارها به خارج وابسته نبودند، ولی به قدرت صفویها هم نبودند، مدام از این کشور کم شد و قرارداد گلستان، پشت گلستان؛ بدتر از آن ترکمانچای بعد معاهده پاریس، قرارداد گلداسمیت همینطور مدام این شیر بزرگ ایران را کوچکتر کردند ولی باز استقلال ایران باقی بود و اینها باز نمیتوانستند مستقیماً به ایران تحکم کنند. دوره پهلوی نظام نیرومند مدنی کاملاً وابسته شد، یعنی ما اولین نظام سیاسی وابسته که داریم قاجار نیست، قاجاریه ضعیف بود ولی وابسته نبود، ولی پهلویها این ننگ پدر، پسر، نوه؛ هر سه؛ یعنی یکی انگلیس، یکی آمریکا، یکی اسرائیل؛ یعنی در این خانواده وابستگی و خودفروختگی اصلاً نهادینه و موروثی است. اینجا بود که ایران آن عظمت و شخصیت خود را از دست داد. برای همین هم در شعارهای انقلاب بود؛ استقلال آزادی، جمهوری اسلامی، ما که مستقل بودیم، ظاهراً جزو کشورهای مستقل سازمان ملل بودیم، چرا مردم این را میگفتند؟ وابستگی بود که پهلویها نسبت به غربیها کردند و ایران را کاملاً در پیرامون غرب تعریف کردند، انقلاب اسلامی این را شکست، دوباره یک نظام مدنی نیرومندی روی کار آمد، برای همین هم مدام این نظام را با تحریم و چیزهای مختلف میخواهند تضعیف کنند تا دوباره این سلطه برقرار شود.
سؤال: ما همیشه دو نگاه نسبت به غرب داریم؛ غربگرا، غربستیز، غرب را باید به کل بپذیریم یا باید به کل رد کنیم؟ چطور نگاه به غرب کنیم؟
نجفی: بعد که ماهیت اینها نسبت به خودمان؛ آن ماهیت گرگصفت و استکباری اینها را نسبت به ملتهای خود بفهمیم، به محض این که ضعیف میشویم، ببینید چه بلایی سر ما میآورند؟ اگر ما این موشکها را نداشتیم، همان بلایی که اسرائیل سر غزه آورد یا سر بیروت آورد، مدام بمب، با ما هم همین کار را میکرد، نتوانست، پس وقتی قوی میشویم که رهبری؛ ایران مستقل و مقتدر را تأکید میکنند، این استقلال که ساده به دست نمیآید، استقلال همین طور در طول دهههای مختلف عمیقتر شده و مقتدر، چون ممکن است کشورهایی هم، آن وقت این دو مجموعه باهم ایران را از این قصه پیرامونی درمیآورند و به مرکز تبدیل میکنند، خود این مرکزیت؛ جبهه مقاومت را درست کرده است. غرب این را نمیتواند تحمل کند که بیرون از غرب چیزی وجود داشته باشد که بتواند با خودش برابری کند، بنابراین منطق اینها این است؛ شما نباید هستهای داشته باشید، چرا خودتان دارید؟ هر چه که برای خودشان حلال است، برای ما حرام میشود، چرا؟ چون خوی استکباری و آن مرکزیت را اینها فقط برای خود میخواهند، برای دیگران حاضر نیستند این را بپذیرند، ایران این را نپذیرفته است، همه مسأله ایران همین است که این را نمیپذیرد. جمهوری اسلامی هم به خود، هم به جهان اسلام شخصیت داده است؛ این شخصیت برای غربیها قابل تحمل نیست و نمیتوانند بپذیرند. امام از اول این شخصیت را به انقلاب داد و مقام معظم رهبری هم به نظرم تنها دستپرورده و شاگرد امام بودند که این شخصیتی که امام داد را به تفصیل عمیقتر کردند. علت دشمنی اینها با شخص ایشان و جایگاهی که ایشان دارد؛ همین شخصیتسازی است که ایشان از انقلاب انجام دادند و انقلاب را در مرکز عالم و در مقابل مرکزیت سلطه غرب، یک مرکزیت قرار دادند.
سؤال: پس باید غربشناسی کنیم، آقای نجفی جوان امروز یا جامعه امروز از شما یک پرسش دارد؛ این که در بین این که شما میفرمایید باید بشناسیم و مطالعه کنیم و آن نگاهی که همیشه مطرح است؛ غربگرایی و غربستیزی، نگاه میانهای هم وجود دارد؟ میخواهم سراغ این مطلب بروم که غرب را کلاً کنار بگذاریم یا نه؟
نجفی: اتفاقاً نگاهی که مقام معظم رهبری دارند، غیرغربی است، نه ضدغربی، ولی غربیها این قدر خودخواه و مطلقگرا هستند که هیچ چیز را بیرون خودشان تحمل نمیکنند، غیرغربی بودن، غیر از ضدغربی بودن است، یعنی ما غیر از شما هستیم و میخواهیم با شما نسبت برقرار کنیم، ولی خودمان شخصیت داریم.
سؤال: آقای حقانی شما تاریخشناس و تاریخنویس هستید، سالهای تعامل غرب با ایران را یک نگاه بیندازیم، اگر در این سالها یک مطالعهای انجام دهیم، من به قدر مطالعه اندک خودم خاطره خوبی از تعامل نه از غرب و نه از غربیها داریم، هر جایی که قرار بود ما پیشرفت کنیم و آنها میتوانستند به پیشرفت ما کمک کنند، کمکی نکردند، جز اشغال، جز ظلم، ستم و هر آن چه میتوانست یک سد، مانع و سنگ در برابر راه ما باشد، چیزی ندیدیم، آقای نجفی اشاره کردند به علت دشمنی غرب با ما؛ برویم سراغ این موضوع، اصلاً دشمنی غرب با ما از کجا شروع شد؟ چرا با ما دشمن است؟
حقانی: من از این واژه غربستیز که اشاره کردید، میگویند، به نظرم این یک اتهام است، اولاً ما با غرب ستیز نداریم، غرب با ما ستیز دارد، همین نکتهای که اشاره کردید، یعنی در این ۲۲۰ سال ما هر وقت خواستیم پیشرفت کنیم، اینها مانع پیشرفت ما شدند، توانمندیهای ما را از ما گرفتند، به ما جنگ و صلح تحمیل کردند.
سؤال: تازهترین مورد آن جنگ ۱۲ روزه بود؛ در میانه مذاکره و آن اتفاق و آن حمله ناجوانمردانه رژیم صهیونیستی با همدستی آمریکا؟
حقانی: یعنی اگر قرار بود ایران را تجزیه کنند با جنگ؛ به ما حمله کردند، بعد وقتی منافع آنها اقتضاء میکرد، صلح به ما تحمیل کردند، بعد آمدند قراردادهای استعماری به ما تحمیل کردند و در این ۲۲۰ سال گذشته ما از غرب هیچ خاطره خوشی نداریم و آن اتفاقی که با انقلاب اسلامی رخ داد، نسل ما که انقلاب را درک کرده و یک نسل قبل از ما که دخالت بیشتری هم در انقلاب داشت، برای آن استقلال مهم بود، ولی این به این معنی نیست که پیشرفت نمیخواست، ملت ما بعد از سقوط صفویه و مشکلاتی که کشور ما پیدا کرد، بعد از صفویه چیزی حدود ۱۱۶ سال در کشور بیثباتی داریم. اتفاقاً دنبال پیشرفت بودیم، ما پیشرفت میخواستیم منتها به نتیجه رسیدیم که دو مانع اصلی نمیگذارد ما پیشرفت کنیم؛ یکی استعمار خارجی است که منافع خود را در گروی این میداند که ایران قوی و ایران مستقل وجود نداشته باشد، دعوا از اینجا شروع شد و آنها این دعوا را شروع کردند، آمدند وارد این منطقه شدند، بعد با یک کشوری از جهت جغرافیایی بیش از سه میلیون کیلومتر مربع مواجه شدند که این سابقه تمدنی چندهزار ساله هم دارد، بعد ملتی است که به محض این که فرصت پیدا میکند، بلافاصله خود را بازسازی میکند، همین اتفاقی که در همین جنگ ۱۲ روزه اشاره کردید، ما به سرعت خودمان را بازسازی کردیم، شاید هر کشور و ملت دیگری بود، با این توطئه و حجم گسترده این توطئه واقعاً شکست میخورد یا تسلیم میشد، ولی ما بلافاصله خودمان را بازسازی کردیم، یعنی شاید به ۲۴ ساعت هم نکشید؛ با تدبیر مقام معظم رهبری بلافاصله قوای خود را دوباره پیدا کردیم، توانستیم برخورد کنیم و آنها را عقب برانیم. این ذات ملت ایران است و آن ظرفیت تمدنی که داریم. دعوا از اینجا شروع میشود که آنها ایران مستقل و قوی را نمیخواهند، نسل ما که عرض کردم؛ دغدغه ما استقلال بود به این معنا که اگر میخواهیم پیشرفت کنیم، باید مستقل شویم.
جریان غربگرا در ایران آمده یک سرابی را به نسل جوان ما نشان میدهد و این ادعا را دارد که بدون استقلال میشود پیشرفت کرد، کشورهای منطقه را ببینید، ما مستقل هستیم و شاید بخشی از جامعه ما قدر استقلال را نمیداند و نمیداند که اگر ما برگردیم به دوره قبل که مستقل نبودیم، آقای نجفی اشاره کردند، دولت و حاکمیت وابسته پهلوی اجازه ورود در هیچ حوزهای را به ما نمیدهند، ما در فناوری؛ آخر رژیم پهلوی یعنی سال ۵۷ صفر بودیم، الان ببینید در فناوری کجا ایستادهایم؟ در صنعت مونتاژکار بودیم، الان خودمان تولیدکننده هستیم، هر روز در اخبار میبینید مثلاً یک شرکت دانشبنیان در ایران این کار و آن کار را کرده، مدام؛ اینها خط قرمزهایی بود که نمیتوانستیم وارد شویم و الان استقلال ما مایع حسرت ملتهای منطقه و ملتهای غیرمستقل جهان است، خودمان قدر آن را نمیدانیم، این به خاطر این خیانتی است که جریان غربگرا در کشور میکند و یک سرابی را به جوان ایرانی نشان میدهد؛ این که اشاره کردید چرا جوان ایرانی یک مقدار ذوق یا میل گرایش به غرب دارد؛ علت آن این است که هم مبنا و علت خصومت آنها با ما را ذکر نمیکند؛ که ایران و مستقل نباید باشد، از طرفی هم اینها را به بیراهه میبرد، به این معنا که اگر ما امروز برویم درهای ایران را به روی غرب باز کنیم، ایران آباد میشود. ما ۲۲۰ سال است غیر از این ۴۶ سال انقلاب اسلامی درب کشورمان به روی غرب باز بود، اما غرب هیچ فناوری به ایران نداد، حتی به محمدرضا پهلوی وابسته به تدبیر آقای نجفی، محمدرضا پهلوی کشور را واقعاً در اختیار امریکاییها گذاشته بود، رضا خان در اختیار انگلیسیها گذاشته بود؛ غربیها نه به رضاخان ذوبآهن دادند، نه به محمدرضا پهلوی. ذوبآهن آن هم با یک مقیاس خیلی کوچک، آن چه روسها به ما دادند؛ واقعاً در مقیاس کوچکی بود و اساس راهبرد غرب در رابطه با ما ایرانیها این است که ۱- ایران نباید مستقل باشد، ۲- ایران نباید پیشرفت کند ۳- ایران نباید قوی باشد؛ انگلیسیها با صراحت در اسناد وزارت خارجه خود تأکید میکنند و میگویند ایران میبایست همواره وابسته به ما باشد، اما ضعیف.
سؤال: آقای حقانی صحبت را بردیم به جنگ ۱۲ روزه، برنامه خط قرمز شبکه سه جوانهایی را میآورند پای میز مینشانند و راجع به این صحبت میکنند که نظرشان برگشته؛ همین جنگ باعث شده که نظرشان برگردد، برویم روی دو تا سه سال اخیر آقای اسحاقی، اتفاقهایی باعث شد که جوانی که غرب سالها روی او برنامهریزی کرده بود، تا جاهایی هم موفق عمل کرده بود و خوب آمده بود بالا، یکی دو نمونه و موضوع باعث شد هر آن چه که رشته کرده بود و هر تلاشی که کرده بود، از بین برود، یکی ماجرای طوفانالاقصی بود، سالها تلاش میکرد که فلسطین از صدر موضوعات خارج شود، با طوفانالاقصی فلسطین سرفصل همه موضوعات شد، یکی هم جنگ ۱۲ روزه بود که تصویر غرب نه برای جوان امروز کشور ما، برای جهان روشن شد؛ راجع به این دو نمونه و این دو واقعه صحبت کنیم؟
اسحاقی: انقلاب اسلامی با ارائه و معرفی شعارهای جدید، چشمانداز جدید و نگاه تمدنی که داشته، یک الگوی جدیدی را معرفی میکند به ذهنها و اندیشهها که گام اول است، به همین خاطر در طول زمان این تغییر و تحولات اتفاق میافتد. شما اگر نظام غربی را ببینید، نظام سلطه و استکبار را ببینید؛ دو پایه اساسی دارند؛ یک پایه آن؛ پایه نظری است، موضوعاتی مثل آزادی که انسان را خیلی به وجد میآورد، حقوق بشر، حقوق انسانها، حق تعیین سرنوشت؛ این شعارها؛ شعارهای جذابی بود که تمدن غرب بر این پایه استوار شد و ابزاری شد برای حمله به کشورهای دیگر با همینها، ما مواجه هستیم با استانداردهای دوگانه غرب در طول دوران حیات خودش در تمام این سالها، ولی همیشه به خاطر دو عامل بوده که میتوانسته جلوی بیداری ملتها را بگیرد؛ یکی این بود که دارای یک قدرت فناوری، تکنولوژیکی و علمی بوده که همه کشورها را به سمت خود جذب میکرده، پیشرفتهای شگرف علمی که داشتند، این شد مبدأ همه کشورها و همه کشورها اگر میخواستند به آخرین دستاوردها برسند باید به آن سمت میرفتند. نکته دوم؛ قدرت رسانهای و تصویرسازی که داشته؛ در تمام این سالها علیرغم این که ضدانسانها عمل میکرده و ضد حقوقبشر و ضدحقوق زنان و کودکان بوده، در تمام جنگهایی که در طول تاریخ بوده، کشتارهای میلیونی انجام داده، آزادیملتها را گرفته، ولی توانسته با این دو عامل پیشرفتهای شگرف علمی و همچنین قدرت رسانهای، آن هژمونی یا سلطه خود را حفظ کند و نه تنها دیگران، بلکه خود غربیها هم در این زمینه این را باور داشتند.
یک نمونه مثال بزنم؛ هلند کشوری بوده که الان به آن کشور گل و بلبل میگویند، یک سابقه استعماری وحشتناکی بر علیه کشوری مثل اندونزی داشته، بیش از یک میلیون نفر را به قتل رسانده، تمام داراییهای آنها به سمت خودش بوده تا بتواند قدرت پیدا کند، ولی چهرهسازی که از خود انجام داده؛ به عنوان یک کشور پیشرفته، فرهنگی، طرفدار آزادی، هر جا هم اگر بخواهد از کسی حمایت کنند، هلند پیشقدم است. ولی این دو عاملی که اشاره کردید؛ یکی طوفانالاقصی؛ ۱۵ مهر یا ۷ اکتبر و همچنین جنگی که بر علیه ایران انجام دادند، باعث شد که تمام سرمایههای غرب، نظام لیبرال دموکراسی که پایان تاریخ را میگفتند، یعنی دستاوردهای بشری بوده، تمام آنها مثل باطلالسحری بوده که تمام سرمایههای خود را از دست دادند. یعنی برای حفظ رژیم صهیونیستی حقوق انسانها را زیر پا گذاشتند، حق تعیین سرنوشت را برای هیچ کسی قائل نیستند، کشتارهایی که انجام دادند و هنوز هم ادامه دارد؛ باعث شده یک بیداری عمومی و گستردگی جبهه مقاومت و ایستادگی در مقابل نظام سلطه و استقلالخواهی و ابطال شعارهای آنها را الان شاهد باشیم، به گونهای که الان گفتمان انقلاب اسلامی که همان گفتمان مقاومت است، گفتمان ایستادگی در مقابل قدرتهای زورگو است، دفاع از حقوق بشر واقعی، حقوق انسانها و کودک واقعی و استانداردهای دوگانهای که داشتند باطل شده، الان میبینید اندیشمندان، جوانان و استادان در کشورهای غربی در مقابل نظام سلطه میایستند و شعارهای باطل آنها را خود آنها بیان میکنند و الان در کشورهای غربی میبینیم که به زبان فارسی مرگ بر آمریکا و مرگ بر اسرائیل میگویند. این چه بوده و بر چه اساسی و این که جهت درست تاریخ را انتخاب کردند. انقلاب اسلامی از ۴۵ سال قبل این را بیان میکرد، ولی زمان میبرد تا باورها و اعتقادات تغییر پیدا کند.
در حقیقت آگاهیها باید به وجود بیاید، بعد از آگاهیها، نگرشها و رویکردها اصلاح شود تا آن وقت گرایش و رفتار مطلوب سر بزند. اگر این سلسله مراتب انجام نگیرد، همین همایشها، گفتگوها، ساخت برنامهها به ویژه برنامههای رسانهای اگر صورت نگیرد در همان گام اول که شناخت صحیح است میمانند. تا دیروز همه خیال میکردند که بهترین نظام، نظام لیبرال دموکراسی است، همه باید به آن سمت بروند، چون پایان تاریخ است، ولی الان معلوم شد این نظام لیبرال دموکراسی، همان نظامی است که قتلعامهای گسترده را انجام میدهد و خشونت بدون مرز و عیان و آشکاری را هم انجام میدهد و نسبت به کسی هم پاسخگو نیست، چرا؟ به قول آقای نجفی، چون خودش را مرکز عالم میداند، وقتی خودش را مرکز عالم و قدرت لا مطلق العنان میداند، میگوید کسی دیگر از من سؤال نمیکند این جنایاتی که انجام میدهم، کسی از طرف پیروز سؤال نمیکند، ولی الان در معرض سؤالها قرار گرفتند، در معرض بازنگری دیدگاهها و اندیشههای ملتها قرار گرفتند و آن نظام تکقطبی به نظام چندقطبی رسیده، استقلالخواهی ملتها شکل گرفته و دورویی و ریاکاری غرب در این شعارهای خود که دلها را میبرد، این که سؤال کردید چرا جوانها به این سمت میروند؟ به خاطر این که این شعارها، شعارهای جذابی است و به صورت جذاب هم اینها را بیان میکنند و سعی میکنند روی مفاسد، جنایات و قتلعامهای خودشان هم به زیبایی روکشی از طلا بکشند و آن عفونتها و جنایاتی که بر علیه ملتها انجام دادند را بپوشانند. تا موقعی که این سلطه و سیطره رسانهای وجود داشته باشد، آنها میتوانند به حیات خودشان و آن ریاکاری خودشان ادامه دهند. میبینید که سازمان ملل و شورای امنیت جنایاتی که در غزه صورت گرفته و جنگی که بر علیه ایران بوده، علیرغم این که غیرقانونی بوده، جرأت این که رأی بدهد حداقل در حد یک رأیی که مؤثر نیست، نمیتواند و این در مسیر تحولی که تاریخ را نگاه میکنیم؛ گامهای آینده نویدبخش بیداری ملتها و استقلال ملتها خواهد بود و به همین خاطر است که نظام سلطه دست به هر کاری میزند و کار انتحاری را هم انجام میدهد.
سؤال: آقای اسحاقی موج پرقدرت آن شروع شده است؟ الان کشورهای مختلف را میبینیم، آن بیداری که ما شاهد بودیم، از بعد از طوفانالاقصی این بیداری شروع شد؟
اسحاقی: در دو سال اخیر بیشترین راهپیماییها و تظاهرات ضد آمریکایی در خود آمریکا بود، این در صورتی بود که هیچگاه این امکان نبوده.
نجفی: آیا به نظر شما میتوانیم فکر کنیم تا صد سال بعد یک نفر از مردم غزه از این نسل بچههای غزهای باشند که یک ذره عشق و محبت به رژیم صهیونیستی داشته باشند، اصلاً چنین حسی تقریباً محال است و این داستان و جنایتهایی که در غزه کردند، در نسلهای متعدد گفته میشود، شکی نیست، از هر خانوادهای ۱۰ تا ۲۰ تن کشته و شهید شدند و همه این جنایتها در این جا انجام شده، حالا اگر بگوییم چنین اتفاقی برای کشور ما افتاده، شاید کمتر کسی فکر کند، ما حوالی جنگ جهانی اول بین سه تا ۹ میلیون در قطعی بزرگ کشته شدند؛ یک سوم جمعیت ایران به وسیله انگلیس از بین رفتند ولی هیچ جای تاریخ گفته نشده است. همین فیلم یتیمخانه ایران، قسمتی از آن را توانست برجسته کند، ولی اگر همین برای مردم ما درست تبیین شود و آلزایمر تاریخی پاک شود، چه نفرتی از غرب و انگلستان در مردم ما حذف کردند. مثال غزه را برای همین زدم. این طور آلزایمرها، صد سال پیش هم کاری نداریم، بعد از پنج دور مذاکره اینها به ما چنین خیانتی کردند و خود رئیس جمهور آمریکا گفت من گفتم، اسرائیل در کار نیست؛ همین دو روز پیش. چطور میتوانیم دوباره از مذاکره مستقیم یا غیرمستقیم با اینها صحبت کنیم؟ اصلاً رویمان میشود؟ رهبر وقتی میگویند نه صلاح میدانم، نه اعتماد میکنم به اینها، کاری ندارم به دستگاه دیپلماسی لابد کمتر تاریخ خواندهاند، توصیهای شاید بتوانیم برای دوستان وزارت خارجه داشته باشیم؛ یک مقدار اگر مطالعات تاریخی خود را بیشتر کنند شاید این دیدگاهشان نسبت به غربیها واقعبینتر شود.
سوال: دستگاه دیپلماسی هم آقای دکتر در جهت استقلال و امنیت جمهوری اسلامی است؟
نجفی: ولی وقتی چنین خیانت اینها کردهاند لااقل میتوانند چند تا شرط بگذارند یک مقدار از موضع قدرت بیشتری با یک عزت نفس همان عزت نفسی که در کلام رهبری ما میبینیم مدام. به نظر من بقیه مسئولین و ردههای نظام به این عزت نفس و به این ادبیات احتیاج دارند و شاید یکی از ارزشهای این همایش این است که ما بتوانیم این ادبیات عزتمند را در کنار مصلحت بنشانیم.
سوال: آقای دکتر ما راجع به ایران قوی داریم صحبت میکنیم ایران قوی که در برابر سلطه مقاوم است و مقاومت میکند برگردیم روی مولفههای تمدنی هویت ایرانی اسلامی مان این هویت غنی و قوی که ما یک بیشینه تاریخی یک پیشینه تاریخی بسیار قدرتمند و گنجینه با ارزش را داریم اگر روی مؤلفههای بخواهیم تمرکز کنیم و تیتروار به ما بخواهید بگویید که براساس کدام مؤلفهها رسیدیم به این نقطه به کدام موارد اشاره میکنید؟
نجفی: واقعیش این هست که یک ملت واقعی هستیم بر خلاف خیر از ملتهای غرب آسیا که واقعی نیستند جعلی هستند از بقایای امپراتوری عثمانی درست شدند خود این ملت واقعی یک عقدهای شده برای امریکاییها که خودشان جعلی هستن دسابقهای هم ندارند ولی مثل یک آدم فقیر بدبختی که حالا مقداری تازه به دوران رسیده شده نسبت به یک آدم خانواده دار ریشه دار احساس عقده حقارت دارد غربیها یک همچین حالتی به ما دارند مخصوصا امریکاییها، چون خودشون نه تاریخی دارند و نه یک ملت واقعی هستند لذا از یک ملت ریشهدار و عمیق واهمه دارند این کاملاً دیده میشود این دفعه یعنی حالا عریانتر دارند بیان میکنند که چرا این قدر ایران بزرگ است؟ چرا تجزیه نشود چرا اینقدر مقتدر است یعنی مدام روی این اهرمهای قدرت ما دارند دست میگذارند و ابراز ناراحتی میکنند یعنی علناً دارند میگویند این دوقطبی ایران و غرب و ما هم از دوره قبل از اسلام میبینیم یعنی بین ایران و یونان و ایران و رم یعنی همین نماد شاپور و والرین خوب یکی از اینهاست که این مدام این جنگها بوده ولی خوب این دوره باستان ماست و اینکه گفتیم جوانها چکار کنند یکی از توصیههایی که به آموزش و پرورش داریم اگر بشود این موزه ملی را نگذارند بخش ایران باستان دو بخش دارد ایران باستان و ایران اسلامی به خصوص ایران باستان را بروند ببیند که چه تاریخ غنی تمدنی ما داریم پلکانها، اولین احترام به مردگان، شهرسازی، حتی احترام به حیوانات در آن نقاشیهایی که است از روی جاهای مختلف حتی احترام به حیوانات را در فرهنگ ایرانی میبینیم و این چیز کمی نیست یعنی این یک ملتی که این طور ریشه دارد حتی نسبت به حیوانات، طبیعت این ملت هزاران سال میماند و وقتی ندای اسلام را میشنود با دل و جان میپذیرد و عمق میدهد به این.
سوال: مؤلفهها؟
حقانی: مهمترین مؤلفهها، مولفههای هویت است که مؤلفه هویت عبور جاهای مختلف دارد که این هویت میتواند هویت یعنی فرهنگی باشد هویت سیاسی باشد هویت اقتصادی ولی مهمترین هویت هویت ذهن است که غرب با استعمار ذهن میخواهد کاری کند که ما خودمان استعمارگر خودمان بشویم و این کار باید شکسته بشود و اولین چیزی که شکسته باید بشود توهم قدرتمندی اینهاست اگر این شکسته بشود میشود استعمارزدایی از ذهن. در خصوص سؤال شما میخواستم عرض بکنم این مقام معظم رهبری هم تکیه بر هزار سال عقلانیت شیعی دارد هم تکیه بر تجربه شخصی خودشان دارد هم تکیه بر تجربه تاریخی دارند یعنی با مطالعات تاریخی براساس این تجربه ایشان ایران مستقل و ایران قوی را استقلال را مقدمه ایران قوی می داند آن دو جریانی که اشاره کردید جریان غربگرا و جریانی که من اینطوری اسم میگذارم جریانی که در مقابل سلطه غرب مقاومت میکند و ایستادگی میکند و این دو تا جریان واقعاً شاید بشود گفت درگیری شان درگیری فکری شان در خلال همین سالها بسیار اوج پیدا کرده ما جریانی که در مقابل غرب مقاومت میکند با پیشرفت غرب مخالف نیست با دستاوردهای علمی غرب مخالف نیست و به همین جهت مقام معظم رهبری اتفاقاً نگاه مثبتی به آن ویژگیهای دارند اون چیزی که باهاش مخالفت میشود اینه که علم و دانش را ابزار سلطه بکنیم و به اصطلاح از اینکه دیگران بخواهند در این حوزه وارد بشوند ممانعت کنیم ما با این مخالفیم وگرنه آن وجوه به اصطلاح تمدنی غرب بخشیش بخشیش میتواند مورد استفاده قرار بگیرد.
سوال: جمع بندی بفرمایید؟
اسحاقی: من در جمعبندی بخواهم عرض بکنم از دیدگاه رهبر معظم انقلاب مبانی نظری غرب کاملاً شکست خورده است و به خاطر خروجی که در میدان شاهد هستیم انواع جنگها و از بین بردن انسانهای مختلف در جنگهایی که صورت گرفت تمام شعارهایی که دستاورد تمدن غرب بود اونها را از دست دادند بنابراین الگوهای جدید یکی از اونها را الگوی تمدن نوین اسلامی هست این میتواند برای جوامع انسانی جذاب بشود و آخرین نکتهام این است که ما از روز ملی مبارزه با استکبار جهانی که سیزده آبان ما بوده و در طول این سالها مردم ایران هر ساله شعار میدادند الان رسیدیم به روز جهانی مبارزه با استکبار جهانی در گوشه کنار جهان و حتی در قلب کشورهای استکباری.